کم کم از راه میرسد شعری با مضامین ناب چشمانت بیقرار است تا ورق بزند صفحه ای از کتاب چشمانت کرده ای بر زبان خود جاری کلماتی که عطر آگین اند عاشقان روز و شب ز خرمن تو خوشه خوشه بهار می چینند در شب تلخ مرگ این دلها یاد تو مایه ی حیات شده […]
Sorry. No data so far.