چرا به شریعتمداری هجمه می‌کنند؟

اهل رسانه مي‌دانند كه آقاي شريعتمداري طي 16 سال گذشته از جمله كساني بوده است كه به صورت مستمر از سوي رسانه‌ها و محافل استكباري، صهيونيستي و ضدانقلاب خارج‌نشين مورد هجوم و تخريب قرار گرفته و البته اين خود براي او افتخاري بس بزرگ است.

یدالله جوانی(کارشناس و پژوهشگر مسائل سیاسی) – در این نوشتار کوتاه قصد آن است که از حق مؤمنی انقلابی و ولایتمدار دفاع گردد؛ چرا که ناجوانمردانه هر از چندی مورد هجوم بدخواهان قرار می‌گیرد. البته عزت و ذلت به دست خداست و آن قادر متعال است که هر کسی را بخواهد عزیز می‌کند.(والعزه لله جمیعا)

اهل رسانه می‌دانند که آقای شریعتمداری طی ۱۶ سال گذشته از جمله کسانی بوده است که به صورت مستمر از سوی رسانه‌ها و محافل استکباری، صهیونیستی و ضدانقلاب خارج‌نشین مورد هجوم و تخریب قرار گرفته و البته این خود برای او افتخاری بس بزرگ است.

از دشمن توقعی جزء دشمنی نیست و کیست که نداند آمریکا و رژیم صهیونیستی و وابستگانشان، از دشمنان اصلی و کینه‌توز ملت ایران هستند. ننگ ابدی برای آنان است که مورد تعریف و تمجید دشمنان ملت خود قرار می‌گیرند، هر چند دم از مردم بزنند!

دلایل هجمه‌ها و تخریب‌ها، تهمت‌ها و افتراها از سوی بیگانگان متخاصم و ضد انقلابیون خارجه نشین علیه شریعتمداری کاملا روشن است و نیازی به توضیح ندارد. از نظر آنان شریعتمداری باید تخریب گردد، چون مجاهدی است که با قلم خود در خط مقدم مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ نرم، حق جهاد فرهنگی سیاسی را به خوبی ادا می‌‌کند.

به آقای شریعتمداری حمله می‌کنند، چون او از حقوق ملت خویش در تمامی عرصه‌ها، به هنگام، صریح و قاطع دفاع می‌‌کند. شریعتمداری باید تخریب گردد، چون او عمار زمان است و با بصیرت افزایی از ارزش‌های اسلامی و انقلابی دفاع می‌کند.

بنابراین، تخریب و هجمه‌ها به شریعتمداری و رسانه‌اش از سوی دشمنان، تعجب‌برانگیز نباید باشد. تعجب از کسانی است که در داخل کشور، دم از انقلاب، اسلام، ولایت و مردم می‌زنند، لکن به این سرباز همیشه در صحنه ولایت، مدافع همیشگی حقوق مردم و حافظ فعال ارزش‌های اسلامی و انقلابی، هر از چندی هجوم می‌آورند.

هجوم‌ها و تخریب‌هایی از قبیل آنچه در پی می‌آید:

– در این چهار سال فضا به گونه‌ای بود که امکان نقد سیاست‌های مخرب کیهان و شخص آقای شریعتمداری فراهم نبوده است. اما الحمدالله با پیروزی عقل بر بی‌تدبیری، لبخند و خشم و اعتدال بر افراط، آرام آرام فضا برای نقد این رفتارها و سیاست‌ها در حال فراهم شدن است.

– مردم شریعمداری را به عنوان نماینده ولی فقیه در روزنامه کیهان می‌شناسند و منازعه رفتارها و سخنان ایشان در سال‌های اخیر، بزرگترین جفا به رهبر انقلاب بوده چرا که ایشان از این جایگاه سوءاستفاده کرده و تفکرات غلط خود را از این جایگاه به مردم القاء می‌کرده است!

– انتخاب مردم در ۲۴ خرداد مهر تاییدی بر بی‌پایه و اساس بودن بسیاری از تحلیل‌های آقای شریعتمداری در این چهار سال بود.

– رای اکثریت مردم در ۲۴ خرداد «نه» به رفتارها و سیاست‌های کیهان و کیهانیان بوده است.

مطالب بالا از نوشته‌های فردی است که با عنوان سخنگوی «گروه یاری» ‌و شغل ‌روزنامه‌نگاری در لیست ائتلاف اصلاح‌طلبان برای انتخاب شورای شهر تهران قرار داشت. بهروز شجاعی پس از بیان جرایم شریعتمداری به زعم خود، از سر خیرخواهی دو توصیه نیز برای ایشان به شرح زیر دارد:

«امروز وقت عذرخواهی آقای شریعتمداری از ملت ایران است و پوچی تحلیل‌های کیهان و شخص آقای شریعتمداری مدت‌هاست به ملت ایران ثابت شده است و رای نامزد مورد حمایت کیهان و کیهانیان خود شاهدی بر این مدعاست. امروز وقت آن رسیده که آقای شریعتمداری قلم بر زمین گذاشته، اعلام بازنشستگی کند و مدتی را تفکر و تعقل در راهی که این سال رفته است بگذارد تا انشاءالله صراط مستقیم را پیدا کند و از جاده انحرافی بیرون بیاید!»

هرچند از آقای شریعتمداری مانند دیگر انسان‌های غیر معصوم، ممکن است خطاهایی سر زده باشد، لکن درخصوص این قبیل اظهارات و استدلال‌ها، سخن فراوان است و از آن جمله:

۱- نویسنده مطالب، تمامی دلایل و شواهدش بر بی‌پایه و اساس بودن تحلیل‌های شریعتمداری و پوچی تحلیل‌های کیهان، به رای مردم در ۲۴ خرداد و رای نیاوردن نامزد مورد حمایت کیهان خلاصه می‌شود! عجبا آقای شریعتمداری از صراط مستقیم خارج شده و در مسیر انحرافی قرار دارد، زیرا در ۲۴ خرداد به نامزد مورد حمایتش رای ندادند!

اگر این استدلال را بپذیریم، درباره خود نویسنده چه فضاوتی باید بکنیم؟‌ آقای بهروز شجاعی موقعی که می‌خواست اینگونه برای باطل نشان دادن شریعتمداری استدلال بیاورد، آیا توجه نداشت که خودش ناکام چهارمین دوره انتخابات شورای شهر است!

بهتر است وی نظری به آرای خود در شهر تهران بیندازد و سپس بگوید‌ «رای اکثریت مردم در ۲۴ خرداد «نه» به رفتارها و سیاست‌های کیهان و کیهانیان بوده است.» بهروز شجاعی با عنوان سخنگوی گروه یاری و یکی از افراد فهرست ائتلاف اصلاح‌طلبان وارد عرصه رقابت‌های انتخاباتی شورای شهر شد و در تهران چندین میلیون نفری، نتوانست آرای پیش از ۹۴ هزار و ۴۴۶ نفر را جلب نماید.

این در حالی است که آرای چهره اول اصولگرایان که از نظر وی مورد حمایت کیهان و کیهانیان بوده، موفق شده ۶ برابر او یعنی ۵۶۶ هزار و ۶۱۴ رای تهرانی را به خود اختصاص دهد. آقای شجاعی میزان رای خود به عنوان عضوی از فهرست اصلاح‌طلبان و ناکامی‌اش در راه‌یابی به شورای شهر تهران را چگونه تحلیل می‌کند.

۲- سخنگوی گروه یاری که اکنون معتقد است عقل بر بی‌تدبیری، لبخند بر خشم و اعتدال بر افراط پیروز شده، خوب است نقش گروه یاری را در حوادث سال ۸۸ برای مردم تشریح نماید. این گروه در فتنه‌ای که با قانون شکنی افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی در سال ۸۸ به پا شد و آن همه خسارت بر کشور وارد ساخت، چگونه عمل کرد؟

۳- آقای شریعتمداری به رهبری جفا کرده، یا اینگونه نسبت دادن به نماینده رهبری جفاست؟ آیا می‌توان پذیرفت مقام معظم رهبری که بیشترین اشراف را بر مسایل کشور دارند، اجازه دهند فردی با عنوان نماینده ایشان مروج تفکر غلط در جامعه باشد؟

۴- آقای بهروز شجاعی که اینگونه در مورد آقای شریعتمداری قضاوت می‌کند، نظرشان در مورد دو دسته از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران فعال در دوره اصلاحات که هم اکنون در پناه دشمنان و ضد انقلاب، علیه منافع و امنیت ملی و تمامی ارزش‌های اسلامی و انقلابی، به قلم‌فرسایی و سخن پراکنی مشغولند، چیست؟

آری، سخن در دفاع از فردی انقلابی و مؤمنی فداکار چون شریعتمداری بسیار است و تخریب‌کنندگانش بدانند او محبوب قلوب مومنین است.

کسانی که بر این ادعا شک دارند، اگر با مسجد و مسجدی‌ها سروکاری دارند، سری به مساجد زده و با یک نظرسنجی، میزان محبوبیت ۱۰ نفر چهره برجسته مطبوعاتی و از جمله آقای شریعتمداری را در بیان اهالی مسجد مورد سنجش قرار دهند تا برایشان معلوم گردد، آقای شریعتمداری در میان مؤمنین از چه میزان محبوبیت و جایگاهی برخوردارند.

مرجع: فارس