چراغ راه و نائبی ناب…

در زمان غيبت سري اتفاقاتي رخ مي دهد... ؛ چه از نشانه‌هاي ظهور باشد و چه نباشد. اما نكته‌اي در اين مسئله خيلي به چشم ميخورد، كه آن بسيار لغزنده بودن جاده‌ي اين اتفاقات است... مرد ميخواهد... ؛ مرد ميخواهد از اين جاده عبور كند و گمراه نشود، عبور كند و نلغزد.

در زمان غیبت سری اتفاقاتی رخ می دهد… ؛ چه از نشانه‌های ظهور باشد و چه نباشد. اما نکته‌ای در این مسئله خیلی به چشم میخورد، که آن بسیار لغزنده بودن جاده‌ی این اتفاقات است…
مرد میخواهد… ؛ مرد میخواهد از این جاده عبور کند و گمراه نشود، عبور کند و نلغزد.
از لغزندگی‌اش که بگذریم به دوراهی‌های متعددی بر میخوریم که مردتر آن است که در بین دوراهی‌ها راه درست را انتخاب کند. وچه راهی راست‌تر و درست‌تر از راهی که به معبود متصل شود…
اما برای رسیدن به معبود باید از جاده حجه دوازدهم رد شد، جاده ای که امام‌زمان در آن خط نگه‌دار باشد.
اما در این جاده یک مشکل بسیار بزرگ پیش روی ماست. مشکلی که توسط ما به وجود آمده…
این مشکل را ما به وجود آورده‌ایم…
با خطاها، گناه‌ها و اشتباه‌های مکررمان کاری کرده‌ایم که دسترسیمان به امام‌زمان سخت شده…
و تا زمانی که به معرفت نرسیم همچنان به این خسران گرفتاریم.
به یک سرپرست نیاز است، نیاز به یک چراغ راه…
حجه دوازدهم که غائب است، به یک چراغ راه نیاز است که سفیر و نائب ایشان باشد، رهبر باشد…
فردی که تا تحقق غدیر امام صدایش کنیم…
رهبر و امامی که در اوج سختی‌ها خوش بدرخشد و دچار لغزش نشود.
رهبری برای پیشبرد اهدافِ بزرگ، هدفی چون «ظهور»…
پس باید کسی را پیدا کنیم که لیاقت و توانایی این کار را داشته باشد. به دور و برمان که نگاه میکنیم میبینیم که تنها کسی که توانایی و لیاقت این منصب بزرگ را داراست، سیدی است باعظمت، سیدی از سلاله زهرا، سیدی از نسل حسین…
«حضرت آیت‌الله‌العظمی امام سیدعلی حسینی خامنه‌ای»
آری…
برای این انتخاب بزرگ، این چنین مرد بزرگی نیاز است، وچه انتخاب درستی…
رهبری با اقتدار و باعظمت، مردی از جنس حماسه، مردی از جنس مردم، کسی که در اوج فتنه حدید در دست کرد و خم به ابرو نیاورد.
مردی که سال‌هاست غم خاصی در چشمانش نقش بسته، غمی که به وضوح میتوان در چشمانش مشاهده کرد.
اما نباید گذاشت…
نباید گذاشت، غمی که در قلب آقایمان است، از اینی که هست بیشتر شود،
باید آوای هَل مِن ناصر یَنصُرنی قائدمان را بشنویم و «لبیک» بگوییم.
باید لبیک بگوییم و گره بزنیم خودمان را به مسلم مهدی، به او وصل شویم تا نلغزیم تا گمراه نشوبم تا خط را گم نکنیم.
پیروی کنیم، از رهبری که چراغ راه جاده ظهور است، پیروی کنیم تا از جاده‌ای که به معبود وصل میشود خارج نشویم،
تا راه درست را انتخاب کنیم…
پس پیروی میکنیم از سیدی باعظمت…
الحق که چراغ راهی به این پر نوری پیدا نکردیم…
پس:
یا نائب‌المهدی، یا سیدعلی
لــــبــــیــــک

ما تا آخر ایستاده‌ایم

ادامه دارد…

مرجع/ وبلاگ تسیم