همه چی خوبه

سید علیرضا شریفی در وبلاگ آتیه سازان نوشت: بسم الله الرحمن الرحیم اوه چقدر هوا گرمه آقا میشه کولر رو روشن کنی ؟ راننده : با صدایی بلند نه نمیشه می دونی پول بنزین و … چقدر میشه دوستم گفت چقدر بد اخلاقه طرف گفتم بی خیال شیشه رو بده پائین . رسیدیم به بازار […]

سید علیرضا شریفی در وبلاگ آتیه سازان نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم

اوه چقدر هوا گرمه آقا میشه کولر رو روشن کنی ؟ راننده : با صدایی بلند نه نمیشه می دونی پول بنزین و … چقدر میشه دوستم گفت چقدر بد اخلاقه طرف گفتم بی خیال شیشه رو بده پائین .

رسیدیم به بازار

اووووم بوی فلافل پیچید اصرار کرد که فلافل بخوریم ترشی و فلفلی که بود انسان را ترغیب می کرد که یک فلافل بخورد . جوری عرق می ریختیم که انگار در زمین کشاورزی بیل می زنیم .

در اینتر نت که جست و جو می کردم نوشته بود در مناطق گرمسیر نوجوانان قبل از مناطق سردسیر به سن بلوغ می رسند یاد غذاهای ترش و تند هم افتادم که غذاهای پر انرژی حساب می شوند. یاد پاتوق پسران کم سن و سال در اطراف مدارس راهنمائی دخترانه افتادم که کمتر از ۱۰ روز دیگر پذیرای نوجوانان است .

راستی سن بلوغ یعنی سن هیجان ، تحرک ، نشاط و.. که اگر درست کنترل نشود به معضل جامعه تبدیل می شود .

می گویند اینجا دیار هاشمی و علم الهدی است ولی چیزی از علم الهدی و هاشمی ندیدم اصلا اینجا دیار شکیرا و سلنا گومز است تا دلتان بخواهد پوستر این دو نفر روی دیوار ها نصب است تا بفروشند تا الگویی برای نوجوان این سرزمین شوند چون هنرمند هستند اسطوره این ها هستند کسی از علم الهدی و هاشمی چیزی نمی داند .

روی دیوار نوشته بود حواسمان باشد پا بر روی خون شهدا نگذاریم این خاک گلگون است خواستم بنویسم کدام سرخی و خون ؟ اینجا که رنگ گونه های سرخ بر هر سرخی غلبه کرده دوستم گفت : اگه ناراحتی چشماتو ببند .

دیدم راست میگوید . یاد حدیثی افتادم که میگفت : در برخورد با نامحرم اگر به آسمان یا زمین نگاه کنیم موجودات آسمان وزمین واگر چشم ها را ببندیم کل موجودات برایمان ذکر میگویند پس به آسمان خیره شدم چند قدم نرفته با گدایی برخورد کردم با کلی عذر خواهی خودم را جدا کردم گفتم زمین را نگاه کنم ولی پائین را نمیشه نگاه کرد چون لباس های زیر زنانه و مردانه پیاده روهای شهر را پر کرده نمیدانم فروش لباس زیر در خیابان مجاز است یا نه اما کدام مسئولی می تواند یک ساعت آنجا بایستد تا ببیند چطور پسرهای جوان حرف هایی از جنس ابتذال می زنند حرفهایی که به قول ما به در میگن تا دیوار بشنوه اما نه دیوار گوش دارد و نه در .

گفتم چشم هایم را ببندم تا بستم با مردی برخورد کردم داد زد بچه قرتی جلوتو نگاه کن حتی مهلت نداد از او عذر خواهی کنم اگر مثل او جواب می دادم باید آستین هایم را بالا می زدم و با او گلاویز می شدم .

به ناچار چشم هایم را باز کردم تا با کسی درگیر نشوم تا از طبیعت شهر لذت ببرم محو نمای زشت ساختمان ها بودم که دوستم تنه ای زد و گفت حواست کجاست ؟ جلوتو ببین . دختری جلویم بود با مانتویی سفید ونازک و ساپورتی راه راه که نور آفتاب موهای شرابی رنگش را منعکس می کرد تا نگاه ها را به خود جلب کند تا قیمتی شود مردی با او راه می رفت پیراهنی که نصف سینه اش و حتی زیر بغل هایش هم دیده می شد ابروهایی نازک و لبانی براق که دختر همراهش هم از او سنگین تر بود دوستم گفت دیدی پسره رو ؟ برق لب زده بود . مات شده بودم انگار برق مرا گرفته بود .

با دوستم حرف می زدم که صدایی آمد : پاسور ، سی دی ، ترامادول ، خندیدم چه می شود به او گفت .

در میان خنده ومتلک پرانی ها صدای پاسور و ترامادول گم شد خنده و متلک هایی که متوجه یک خانواده با کلاس بود خانواده ای که توان مخالفت با دختر ۱۱ یا ۱۲ ساله خودشان را نداشتند دخترک چیز بدی نپوشیده بود تونیکی آستین کوتاه و شالی که فقط روی سر بود و ساپورت کوتاهش اوضاع را بدتر کرده بود .

بعد از خرید به دوستم گفتم برویم پارک ساحلی ، در راه کسی داد می زد دی وی دی فیلم جدید ، فیلم گلشیفته جدید فیلم های آنجلینا جولی و… چشم ها را باید بست گوش ها را چکار کنیم .نرسیده به پارک جمعیت شلوغی وسط خیابان دایره ای درست کردند کمی که گوش ها را تیز کردم متوجه شدم دارند قمار بازی میکنند .

به جاده ساحلی که رسیدم بوی سیب و پرتقال و دود فضا را پر کرده بود به دوستم گفتم سیب و پرتقال می کارند اینجا ؟ هرچند که می دانستم بو ، بوی قلیان است به دوستم گفتم برویم که لااقل شام درستی در خانه بخوریم .

جناب وزیر فرهنگ ، مسئولان فرهنگی استان وکشور استاندارو فرماندار محترم ، مسئولان محترم اینها حرف هایی بود که باید به مردم می زدم شما نگوئید که فقط نیمه خالی را می بینم می خواهم نیمه پر لیوان را برای شما بیان کنم :

اینجا همه چیز خوب است دمای هوا بیشتر از ۴۸ درجه نمی شود فلفل و ترشی غذاهای محرک نیستند که نوجوان ۱۰ یا ۱۱ ساله به سن بلوغ برسد پسران هیجانشان را در زمین های درجه یک ورزشی خالی میکنند همه چیز جای خودش است دختران به باشگاه ها می روند .

گفته بودم پاتوق پسرها مدرسه های راهنمایی دخترانه می شود ؟ این پسران قصد مزاحمت ندارند می روند آنجا تا جای خالی بعضی ها که کارشان محافظت از مردم است را پر کنند تا غریبه ای مزاحم دختر ها نشود راستی درسی داشتیم که شهر ما خانه ما ، یادتان که هست ؟ آن دختر مانتو سفید و و مردی که همراه او بود ؟ یا آن خانواده متمدن به این حرف ها عمل کردند لباس زیر هم که نه بد است نه زشت همه هم از آن استفاده میکنند همه هم که می دانیم چه شکلی هستند لازم نیست جمع شوند .

مانکن هایی که در مغازه ها نصب است محرک نیستند عروسک هستند و فقط آدم بی جنبه به این مانکن ها اعتراض میکند یا اون مانکن های متحرک هم دلشان پاک است شک نکنید کسی هم مزاحمشان نمی شود .

راستی تا یادم نرفته بگویم که ترامادول قرص سر درد است و پاسور سرگرمی است ، سی دی ها خالی هستند یه وقت فکر بد نکنید

اون پسری هم که فیلم های گلشیفته و آنجلینا را می فروخت فیلم هایشان خانوادگی است به عکس روی جلد نگاه نکنید ولی تنهایی هم نباید نگاه کرد پوستر های سلنا و شکیرا هم که بد نیستند هنرمندند باید الگو شوند برای نوجوانان اون گدایی که دیدم کار دومش بود اصلا فقیر نداریم اینجا ، من که می گویم او حتماً یکی از کارکنان شرکت نفت و نیشکر است و یا حتی فولاد .

کسی هم وسط بازار قمار بازی نمی کرد این یک سرگرمی مفرح برای ان ها است نه دعوای و نه مشکلی بعد از این بازی بوجود می آید

اصلا بی خیال همه چی خوبه فقط حرف بزنید شما خودم دیدم یکی پشت ماشینش نوشته بود دوضربدر دو مساوی با پنج کی به کیه تاریکیه