فاطمه معصومه است…

مجتبی نامخواه در وبلاگ طبقه سه نوشت: وقتی از یک نمای کلی به دهش های این شهر با جوامع گوانگون می نگریم و حجم دانش و فرهنگی که در این شهر تولید و توزیع می شود را – با همه انتقادات کمی و کیفی- از نظر می گذرانیم به خوبی می توانیم دریابیم که حضرت […]

مجتبی نامخواه در وبلاگ طبقه سه نوشت:
وقتی از یک نمای کلی به دهش های این شهر با جوامع گوانگون می نگریم و حجم دانش و فرهنگی که در این شهر تولید و توزیع می شود را – با همه انتقادات کمی و کیفی- از نظر می گذرانیم به خوبی می توانیم دریابیم که حضرت معصومه سلام الله علیها به اهدافی که از هجرت شان به این شهر داشته اند تا حدودی رسیده اند. هجرت و درگذشت شهادت گونه ی ایشان خاستگاه تاریخی جدید برای شهر قم می شود. حرم این بانوی بزرگوار جغرافیای قم را وارد هزاره ای جدید از تاریخ خود می کند و نه تنها قم که همه ی انسان ها- آن ها که انسانیت انسان را به  تأله او می دانند- مدیون این بانوی متأله و بزرگوار هستند.

ایشان که همچون مادر بزرگوارشان نه تنها زندگی کوتاهشان را به هجرت و مجاهدت برای گسترش خط اسلام ناب می گذرانند بلکه به گونه ای طراحی می کنند که حتی مزارشان هم پس از ایشان به نقطه ای کانونی در مبارزات جبهه ی حق تبدیل شود.

و امروز اگر ما به ایشان احترام می گذاریم به همین خاطر است، به خاطر مجاهدت ایشان در جبهه ی حق؛ مجاهده در خط  و جبهه ی حق و در خط امام بودن است که حضرت معصومه را حضرت معصومه می کند.

و ما در زیارت نامه ایشان دقیقا همین نکته را می بینیم.در  تصویر کلی ای که  در زیارت نامه حضرت معصومه از ایشان ارائه می شود همین مطلب در نقطه ای کانونی قرار دارد: در جبهه ی حق قرار داشتن و مجادهده در  ادامه تاریخ خط جبهه حق در تاریخ.

در  زیارت نامه ایشان که ماثور هم هست- یعنی مشخصا از امام معصوم ع به ما رسیده- ما می بینیم که باید سلام به حضرت معصومه را از سلام به سر آغاز خط جبهه حق در تاریخ شروع کنیم از برگزیده ی خدا: آدم (ع) چرا؟ چون در این جا ما می خواهیم به موجودیت تاریخی و هویت ایدئولوژیک حضرت معصومه سلام کنیم؛

و در ادامه ی زیارت نامه  همین خط دنبال می شود، یعنی تاریخ انسان با همه کلیاتش در کوتاه ترین وجه ممکن مروری فشرده می شود تا به زیارت کننده یک بینش تاریخی بدهد، بینشی که برای تحقق فلسفه زیارت و «معصومه گونه شدن»، آگاهی ای ضروری است؛

 روش این مرور تاریخ و تبیین ادوار آن هم درست مبتنی بر فلسفه ای الاهی در باب تاریخ است. بر اساس این روشِ بازخوانی تاریخ، تاریخ انسان تاریخ مبارزات طبقاتی نیست، تاریخ تکامل ابزار تولید نیست همچنان که تاریخ تحولات صنعتی هم نیست. به همین دلیل است که در این تاریخ، ادوار با محوریت فراز و فرود یک حاکم، یک حکومت  و یا یک  طبقه  اجتماعی شکل نمی گیرد. با محوریت «اسب بخار» و «دستگاه چاپ» هم؛

 بینش تاریخی که ما در زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) به آن می رسیم و برای رسیدن به نقطه ی «عرف الله بیننا و بینکم فی الجنه» سخت بدان محتاجیم، تاریخ ماشین و تاریخ شکم انسان و تاریخ جنبه ی حیوانی انسان نیست؛ تاریخ تعالی انسان است که در آن توحید و جهاد برای عدالت محوریت دارد و ادوار تاریخ با  محوریت این مبارزان   است که شکل می گیرد، از آدم (ع) تا خاتم( صلی الله علیه و آله) و از علی( علیه السلام ) تا مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف):  «علی ذلک ذهبت القرون و مضت الدهور»

و حضور و مجاهده ی  حضرت معصومه سلام الله علیها در این خط تاریخی است که که ایشان را در تاریخ جاودانه می کند بلکه باید گفت تاریخ کیست که تحمل جاودانگی همچو ایشانی را داشته باشد، این معصومه است که تاریخ را می سازد، بنیانگذار  هزاره ی توحیدی تاریخ قم می شود و نیز این توسل به اوست که انسان را می سازد، به خواست خدا؛

و شاید فاطمه فقط فاطمه باشد نه هیچ چیز دیگر، اما معصومه هم فاطمه است..