شعر هیئت و غفلت از ظرفیت‌های تنوع قومیتی

در نشست «آسیب‌شناسی شعر هیئت در ماه محرم»، ظرفیت وسیع قومیتی و زبانی یکی از نقاط مغفول در عرصه مداحی عنوان شد و تلاش برای شباهت با سبک کار مداحان پایتخت از عوامل مهم در بی‌توجهی به این ظرفیت‌ها دانسته شد.

به گزارش عروج، شعر در طول تاریخ اسلام همواره محمل و رسانه مهمی در انتقال مؤثر پیام‌ بین گروه‌های مختلف بوده و در عرصه عاشورا به دلیل گسترش مناسک عاشورایی، این نقش بیش از پیش اهمیت یافته است. تبیین ارزش‌ها به واسطه شعر از واقعه عاشورا و در رجزخوانی یاران حضرت سیدالشهدا(ع) دیده می‌شود که این ایفای نقش در طول تاریخ توسط شاعران اهل بیت(ع) ادامه پیدا می‌کند.

امروزه مداحی، یکی از بخش‌های جدانشدنی هیئت‌های سوگواری ایام محرم است که شعر مهم‌ترین ابزار آن به حساب می‌آید. با توجه به اهمیت شعر هیئت و رسالت آن، پرسش‌هایی از این قبیل که مداحان تا چه اندازه در انتخاب شعر به این رسالت واقف‌اند؟ چه آسیب‌هایی شعر هیئت را تهدید می‌کند؟ عوامل ظهور این آسیب‌ها چیست؟ میراث شعری چه میزان مورد توجه مداحان قرار گرفته است؟ چه اندازه در فرم و ساختار شعر هیئت به بازتعریف سنت‌ها و ظرفیت‌های بومی توجه شده است؟ جای تأمل دارد.  

نشست «آسیب‌شناسی شعر هیئت در ماه محرم» به منظور تأمل در این پرسش‌ها با حضور دو شاعر و نوحه‌سرا در تحریریه ایکنای خوزستان، برگزار شد. حجت‌الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی، شاعر مجموعه «مرز ما عشق است» و حامد صافی، نویسنده کتاب «انوار بازنوشته» و شاعر مجموعه «مه باران» در این نشست حضور یافتند.

سیر امیدوارکننده شعر هیئت در ترسیم ابعاد مختلف عاشورا پس از انقلاب اسلامی، تجربه فضاهای متفاوت، توجه به چند وجهی بودن هنر مداحی، اهمیت بهره‌گیری از میراث شعری گذشته، غلبه سبک مداحان پایتخت نشین بر غالب هیئات، غفلت از ظرفیت‌های بومی در بازتعریف سنت‌های مداحی و عزاداری در شهرستان‌ها از مهم‌‌ترین نکات مطرح شده در این نشست بود که در ادامه مشروح آن را می‌خوانید:

حجت‌الاسلام سیدمحمدمهدی شفیعی، شاعر و نوحه‌سرا در آغاز این نشست گفت: برای اینکه منصفانه سخن منصفانه باید عرض کنم به نسبت فرآیند تاریخی هیئت، دوران انقلاب اسلامی را در این زمینه درخشان می‌بینم. شعر هیئت و نوحه در این دوره سیر صعودی جدی داشته‌اند. برآیند بعُد حماسه، بُعد اجتماعی و عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی و ابعادی از این دست پیش از انقلاب اسلامی، تقریباً در جلسات نزدیک به صفر است؛ یعنی ما عمدتاً با مصیبت سیدالشهدا(ع) مواجه هستیم. عظمت عاشورا، نقش تاریخی و بیدارگری عاشورا در اشعار هیئت کم‌رنگ بود. مثلاً روضه قاسم‌ بن الحسن(ع) در دوران انقلاب اسلامی از آسیب‌هایی چون عروسی قاسم پیراسته می‌شود و این انتظار را به وجود می‌آورد که از قاسم‌ بن الحسن(ع) فقط مرثیه نخوانید، بلکه عظمت و معرفت این نوجوان را در گفت‌‌وگوی شب عاشورا با امام و رزم‌آوری او را هم ببینید.

رنگ و بوی این مفاهیم در نوحه قبل از انقلاب نزدیک به صفر است. گرچه با سطح مطلوب در شعر هیئت و اهل‌ بیت(ع) فاصله داریم و حتماً باید مؤلفه‌های نوحه مطلوب را نشان دهیم تا نوحه‌ای که کیفیت کافی ندارد مشخص شود، اما نوحه و شعر هیئت (به معنای عام آن یعنی شعر مناسب جلسات عزای اهل‌ بیت) در سیر تاریخی بعد از انقلاب اسلامی، نمودار رو به رشدی دارد.

حامد صافی، پژوهشگر و شاعر نیز ضمن تسلیت ایام سوگواری محرم گفت: اگر ۱۰ سال اخیر را نگاه کنید، خواهید دید حرکت امیدوار کننده‌ای در محتوا و فرم شعرهایی که مداحان انتخاب می‌کنند شروع شده است. یک زمانی تعداد مداحان بسیار کم بود و عمده محتواها، تولیدی نبود، بلکه دست‌نویس‌ها و اشعاری بود که از سال‌های قبل مانده بود. اوایل دهه هشتاد، مداحان شعرهای تولیدی می‌خواندند. اینکه شعر «بوی سیب و حرم حبیب» مورد توجه قرار گرفت به دلیل این بود که شعر در فضای متفاوتی سروده شده بود. از سال ۹۰، این موضوع تبدیل به یک سنت شد که مداحان تراز اول برای محرم هر سال خود، به فکر سرایش شعر باشند و سبک خوبی برای آن‌ به وجود آورند.

از یک جایی به بعد، در مداحی‌ها موضع‌گیری نسبت به وقایع سیاسی و اجتماعی را هم می‌بینیم؛ یعنی شعری انتخاب می‌شود که تنها در جغرافیای زمانی و مکانی عاشورای سال ۶۱ نباشد؛ بلکه برای عاشورای زمان خود هم باشد. این جریان امیدوار کننده است. مداحی ما نسبت به بیست و سی سال پیش فضای متفاوتی را دارد تجربه می‌کند.

آیا بُعد عاطفی در شعر هیئت، برجستگی بیشتری نسبت به ابعداد دیگر پیدا کرده است؟

شفیعی: عاشورا یک واقعه چندبعدی است؛ عاطفه، معرفت، حماسه، اندیشه، عقلانیت در کنار هم و ممزوج در هم هستند؛ یعنی این‌طور نیست که در بخشی از عاشورا، عقلانیت غیرعاطفی یا عاطفه غیرعقلانی داشته باشیم. این‌ گونه نیست، بلکه ما از چند زاویه به یک پدیده نگاه می‌کنیم. نمی‌گویم نوحه بلکه می‌گویم جلسه‌ای که همه این‌ها را با هم نبیند و به مخاطب ارائه نکند جلسه ناقصی است؛ اما قائل به این نیستم که در هر نوحه، حتماً همه ابعاد باید کنار هم دیده شوند؛ به دلیل اینکه بخش‌های مختلف یک جلسه به واسطه تغییر فرم، ظرفیت‌های مختلف دارد؛ یعنی مثلاً در واحد تند، بستر حماسه فراهم‌تر است؛ لذا اگر مداحی، بخش پررنگ عاطفی خود را در شبی در واحد کُند عرضه کرد، بعد در واحد تند، آن را با بُعد حماسی تکمیل کرد، این ایراد محسوب نمی‌شود، چون کشش قالب‌ها در دو جلسه، کشش متفاوتی است و مجموع آن را باید دید.

بنابراین قائل به این نیستم که در یک اثر همه این ابعاد باید کنار هم قرار بگیرند. برآیند کلی یک جلسه مهم است. در پاسخ به اینکه چرا گاهی این ابعاد در شعر هیئت دیده نمی‌شود، قائل به این نیستم که این ایراد مربوطه به شعر است. در حوزه شعر عاشورایی، آن‌قدر شعر خوب و اثر فاخر داریم که اگر یکی، دو سال هیچ اثر تازه‌ای سروده نشود، باز هم می‌شود تمام هیئت‌های کشور را تغذیه کرد.

عمده چالش ما در دو مسئله است؛ یک: مداحانی که شعر خوب و بد را از هم تشخیص نمی‌دهند؛ یعنی قوه تحلیل و تشخیص شعر آن‌ها ضعیف است. دوم: مخاطبی که توقع دارد مداح، خود را با او تنظیم کند. نمی‌پذیرد که یک جایی بنا بر این است که سطح او ارتقا یافته و ذائقه‌اش رشد کند. لذا گاهی یک اثر فاخری خوانده شده، ممکن است در اجرا آن چنان که باید خوب نشده است، مخاطب سریع در مقابل آن جبهه می‌گیرد. در صورتی که ارتقای ذائقه و نوآوری درجاهایی ممکن است آن‌گونه که باید اثر نکند. به عبارتی نوآوری یک هزینه و سختی دارد. گاهی مداح این ریسک را نمی‌پذیرد و گاهی مخاطب تحمل نمی‌کند با این نوآوری‌ها پابه‌پای مداح بیایند و ذائقه او رشد کند.

در دهه هشتاد مهدی سلحشور، سرود پایانی دفاع مقدس می‌خواند، فضای هیئتی کشور با این کار همراه نشد، همان مسیر ادامه پیدا کرد و امروز سرود پایانی هیئت امام صادق(ع) جزو نقاط عطف آن جلسات است، در حالیکه ۱۰ سال قبل آقای سلحشور این کار را کرده بود؛ اما آن زمان هنوز جای خود را باز نکرده بود. یک مقدار مخاطب باید تحمل و همزمان توقع خود را بالا ببرد، یعنی هم صبوری کند تا این نوآوری‌ها جای خود را باز کنند و اشکالات آن‌ها رفع بشود و هم از مداح مطالبه کند که شعر خوب در جلسه بخواند. برای مثال شعر «نه مثل ساره‌ای و مریم» علی‌رضا قزوه که مجید بنی‌فاطمه در ایام فاطمیه خواند یا شعر فوق‌العاده غلامرضا شکوهی «توان واژه کجا و مدیح گفتن او» که در هیئت اجرا کرده و مخاطب همراهی کرده است، اتفاق مبارکی است. گاهی این‌ها گفته نمی‌شود. گاهی نوحه خوب را حتی به مداح نشان نداده‌ایم. اگر نشان بدهیم مداح متوجه می‌شود مخاطب از او انتظار دارد شعر فاخر بخواند و نمی‌خواهد به هر قیمتی فقط اشک بریزد. اگر به مجموع این‌ها توجه بشود شرایط بهتری روز به روز برای شعر هیئت رقم می‌خورد.

به جز مداح که گاهی قوه تشخیص شعر خوب و بد را ندارد و مخاطب که نوآوری را بر نمی‌تابد، چه عوامل دیگری در ضعف شعر دخیل هستند؟

صافی: فرآیند مداحی مثل سایر هنرها، ترکیبی از مؤلف، مخاطب، پیام و مجرای پیام است. مؤلف همان مداح است که شعر را ارائه می‌دهد. مخاطب، مردم هستند، مجرای پیام، قالب مداحی است، اما پیام؛ پیام در مداحی باید بر اساس چه معیاری انتخاب شود؟ ممکن است اعتقاد کسی این باشد که پیام را بر اساس سلیقه مخاطب انتخاب ‌کند تا بتواند او را جذب کند. ممکن است یک مداح بگوید که می‌خواهد مخاطب را جهت بدهد طبیعتاً محتوایی انتخاب می‌کند که براساس فکر و ایده موردنظر خود باشد. اولین مسئله این‌ها است؛ انتظاری که مداح و جلسه‌گردان از جلسه خود دارند. اگر یک مداح تازه‌کار باشد طبیعتاً به جذب مخاطب فکر می‌کند.

نکته دوم، سطح مداح است؛ مداحی، یک هنر چندوجهی است. رهبر انقلاب در سخنان اخیر خود ترکیب «هنر مداحی» را به کار بردند. یک مداح علاوه بر اینکه باید دستگاه‌های موسیقی را بشناسد، لازم است شعرشناس هم باشد؛ یعنی اولاً فرق شعر خوب و بد را بداند؛ ثانیاً اگر بخواهد در فضای شعر آیینی اجرا کند، شعر کلاسیک ما را بشناسد. بداند فدایی مازندرانی یک مقتل منظوم دارد. با میراث شعر فارسی آشنا باشد. نکته سوم این است که مداح باید نسبت به حوادث و رویدادهایی که در بستر تاریخی جهان اسلام اتفاق افتاده، آشنا باشد. ایراد از اینجا پیدا می‌شود که مداح ما این چند بُعد را در خود تقویت نمی‌کند و آن مداحی برجسته می‌شود که این ابعاد را در خود تقویت کند.

بعد از انقلاب اسلامی، درباره درستی یا نادرستی برخی روایت‌های عاشورا، کارهای زیادی انجام شده است. برای مردم مهم است آنچه مداح یا سخنران می‌گوید درست است یا خیر. بنابراین انتظار گرداننده یک جلسه مهم و اثرگذار است و از طرفی مداحی یک هنر چندوجهی است و اگر می‌بینیم اتفاق ناصوابی در این بین رخ می‌دهد برای این است که مداح نتوانسته است در مختصاتی که باید قرار بگیرد.

توجه به گنجینه میراث شعر فارسی چه اثری در شعر مداحی دارد؟

شفیعی: توجه به این میراث از دو جهت می‌تواند مداحی‌ها را تقویت کند؛ یک جهت بهره‌مند شدن از این میراث به طور مستقیم است؛ مثلاً یک مداح، شعری از مولوی انتخاب می‌کند و آن را می‌خواند و مخاطب همراهی می‌کند. اگر کسی این میراث را بشناسد، گوهرهای بسیاری در آن پیدا می‌کند. اما یافتن گوهر در این دریا، نیازمند غواصی است؛ اگر می‌بینید مداح یا خواننده‌ای این گوهرها را از میراث شعری ما کشف می‌کند و یک کار امروزی با آن می‌سازد و مخاطب با آن ارتباط برقرار می‌کند از دو حالت خارج نیست، یا خود گوهرشناس است و یا در کنار خود غواصی دارد که این گوهرها را می‌یابد. ممکن است مداحی چندان شعرشناس نباشد اما بدون مشورت اهل فن، شعر انتخاب نمی‌کند.

یک اثر دیگر آشنایی مداح با میراث شعری ما، اثر غیرمستقیم است؛ شما وقتی شعر خوب می‌خوانید، دیگر هر شعری را نمی‌خوانید؛ یعنی ذائقه شما رشد می‌کند. لذا ارتباط با گنجینه میراث شعر فارسی این دو کار را می‌کند؛ هم گوهرهایی پیدا می‌کنید که بخوانید و هم ذائقه و سلیقه شما ارتقا پیدا می‌کند.

نوآوری در مداحی در چه شرایطی مطلوب است؟

صافی: اگر مداح یا هنرمندی بخواهد ساختارسازی کند، باید اول بر ساختارها تسلط پیدا کند. مداح باید در شناخت موسیقی، شعر و تاریخ اسلام به تسلط برسد. اول نسبت به این سه عرصه اشراف پیدا کند و در مرحله بعد به نوآوری فکر کند. گاهی یک مداح هنوز شعرشناس نشده است و کاملاً با موسیقی آشنا نیست، اما توقع دارد آثار قوی خلق کند. توصیه‌ام به خصوص به مداحانی که در شهرستان‌ها فعالیت می‌کنند این است که روی این چند بُعد کار کنند. گاهی اوقات مداحان، اصل را تأثیر آنی بر مخاطب می‌دانند. خیلی وقت‌ها لازم نیست مداح، تأثیر آنی بر مخاطب بگذارد. گاهی مداحان در سطح شهرستان‌ها خود را با مداحانی که ۴۰ سال کار مداحی کرده‌اند، مقایسه می‌کنند. مداحان با یکدیگر متفاوت هستند.

باید بدانیم مداح خوزستانی، در فضای خوزستان با تنوع قومیتی موجود در آن زندگی می‌کند. باید خرده‌فرهنگ‌های استان را در نظر بیاورد و بعد سبک ایجاد کند.

شفیعی: یک ظرفیت وسیع قومیتی و زبانی در خوزستان داریم، متأسفانه در خوزستان چالش‌های قومیت گریبان استان را گرفته، اما ظرفیت‌های آن نادیده گرفته شده است. امروز وقتی مداح ما شعر عربی را بشناسد و یک گویش غیرفارسی مثل گویش بختیاری دارد، هم پشتوانه‌ای از آثار تولید شده قبلی دارد، هم می‌تواند با اجرای خود نقطه تمایز خودش را بر اساس این ظرفیت‌ها تعریف کند. یکی از خطاهای ما این است که به جای اینکه روی تمایزها و امتیازات خود دست بگذاریم، تلاش می‌کنیم روی امتیاز دیگران با آن‌ها رقابت کنیم.

اگر شاعری مثل مرتضی حیدری ‌آل‌کثیر روی شعر عربی دست نگذارد مجبور است فقط در زمینه شعر فارسی با آن همه شاعر خوب در سطح کشور رقابت کند؛ اما وقتی ظرفیت شعر عربی خود را به میدان می‌آورد، یک امتیازی نسبت به سایر شاعران پیدا می‌کند. این ظرفیت هنوز در مداحی ما پررنگ استفاده نشده است.

بخشی از مداحان ما ظرفیت دو زبان یا یک زبان با دو گویش را در خوزستان دارند. چه‌قدر از این بهره بردیم؟ چه‌قدر فرم‌های سنتی عزاداری خوزستانی مثل سینه‌زنی آبادانی را عرضه کردیم؟ چه قدر در هیئت امروزی، سنت‌های خود را بازتعریف کردیم؟ این کار را نکردیم؛ مثلاً مخاطب خوزستانی‌ ما یا باید در هیئت‌های تماماً سنتی شرکت کند یا اگر در هیئت امروزی شرکت کند، بپذیرد که قرار نیست رنگ و بوی سنت‌های بومی در آن باشد. در صورتی که به قول مرحوم قیصر امین‌پور «اگر سنت ما است نوآوری، نگاهی هم از نو به سنت کنیم». اگر نوآوری چیز خوبی است، بازتعریف سنت‌ها خود یک نوآوری است. مثلاً «ملمّع‌خوانی» الان در هیئت‌های خوزستان چه جایی دارد؟ ندارد؛ در صورتی که ملمّع (یک مصرع عربی و یک مصرع فارسی) در خوزستان اثر دارد. چون مخاطب غیر عرب‌زبان هم، تا حدودی عربی می‌داند و با آن ارتباط برقرار می‌کند. ما اگر می‌خواهیم آثار تولیدی مداح ما دیده بشود، توجه به همین امتیازها مهم است. آنچه دیگر استان‌ها از ما می‌خواهند توجه به سنت‌های بومی خودمان است. گاهی متوجه متاع خود نیستیم، یعنی فرهنگ پایتخت را فرهنگ و معیار قراردادن گاهی باعث می‌شود که متوجه نباشیم پایتخت‌نشین‌ها هم دوست دارند فرهنگ بومی را از زبان ما بشنوند و در هیئت ما ببینند؛ باید نسخه خودمان را عرضه کنیم، رونوشت از نسخه پایتخت، دردی را دوا نمی‌کند.

در خوزستان، مسئله تنوع زبان و قومیت، چالش‌ها و ظرفیت‌هایی دارد. دشمن تا توانسته از چالش‌های آن استفاده کرده است، اما فرصت‌های آن را در اکثر حیطه‌ها نادیده گرفتیم.

صافی: فرهنگ در همه ابعاد آن در حال همسان‌شدن است و مداحی نیز از این قاعده مستثنی نیست. مداحان شناخته شده امروز در اهواز کسانی هستند که عمدتاً سبکشان مانند مداحان تهرانی است؛ این به دلیل آن است که صدا و سیمای ما یا دستگاه‌های دیگر که فرهنگ‌سازی می‌کنند عمدتاً فرهنگ پایتخت را نشان می‌دهند. کم‌کم متوجه شده‌اند قومیت تهدید نیست. در خوزستان گویش‌ها و فرهنگ‌های عزاداری یک فرصت هستند. باید این فرهنگ‌ها چنان پررنگ شود که سبک ویژه‌ای را ایجاد کند.

شفیعی: الان اگر بخواهیم سینه‌زنی جنوبی ببینیم هنوز حسین فخری پخش می‌کنیم؛ یعنی نسل جدید جوان ما نتوانسته حسین فخری را متناسب با دوره خود بازتعریف کند. مداحان پیشکسوت ما دوست دارند استمرار داشته باشند. مثلاً فرهنگ مقتل‌خوانی عرب‌های خوزستان در صداو سیمای ملی ما دیده نشده است. این مقتل‌خوانی در حسینیه‌های طوایف خوانده می‌شود. به یاد ندارم صدا و سیمای استان آن را نشان داده باشد چه رسد به صدا و سیمای ملی! اینها جزو فرهنگ‌های ما است. علما به تازگی به هیئت‌ها تأکید می‌کنند که به جای اینکه زبان حال بخوانید، مقتل بخوانید. علما بازنویسی مقاتل قدیمی را انجام می‌دهند که سنت ارجاع به مقتل احیا بشود تا مداحان مطلب من‌درآوردی نگویند. این سنت در بین عرب‌های خوزستان بوده مقتل‌خوانی هیچ وقت در خوزستان حذف نشده است. با وجود این، چقدر مقتل‌خوانی‌های خود را پررنگ کردیم؟ این، میراث فرهنگ عاشورایی خوزستان است. عزاداری سه‌سنگ بهبهانی‌ها یک نمونه دیگر است. می‌گویند ثبت ملی شده است. این خوب است؛ اما کافی نیست، برای احیای آن چه کردیم؟ ظرفیت تنوع قومیتی خوزستان در فرهنگ عاشورایی استان نادیده گرفته شده است.

بازتعریف این ظرفیت‌ها نیازمند مجموعه عوامل است. مثلاً مصطفی مروانی یک سال عزاداری خرمشهری را در هیئت خود اجرا کرد که قابل تحسین بود، شاید ایرادهایی هم داشته باشد، ولی در یک هیئت امروزی، سینه‌زنی خرمشهری اجرا شده؛ یعنی بازتعریف سنت انجام شده است. باید این سبک‌ها را در متن هیئت‌های فعال خود بیاوریم. ممکن است یک سال جواب ندهد، اما ادامه آن مؤثر است.

چه کسی باید این بازتعریف را انجام دهد؟

فرهنگ الزاماً از کلان به خرد صادر نمی‌شود. گاهی هم از خرد به کلان صادر می‌شود؛ یعنی گاهی کاری در یک هیئت اجرا می‌شود، رسانه هم به کمک آن می‌آید، چند مداح و شاعر دیگر هم آن را تحسین می‌کنند. می‌بینید سال بعد یک مداح دیگر هم این کار را کرده و صدای و سیمای استان هم تلاش خود را می‌کند که به مرکز بقبولاند این سینه‌زنی سنتی را نشان بدهد. درخشش گروه سرود «زهرائیون» در برنامه تلویزیونی هماهنگ، تنها کار صدا و سیما نبود. زحمات چندساله خود گروه، تلاش شاعران عرب استان و فعالان فرهنگی استان نیز بود؛ یعنی بدنه اجتماعی و فرهنگی و هنری ما پای کار آمد و زهرائیون دیده شدند. همه با هم بودند و دستوری و از بالا نبود بلکه از یک گروه شروع شد. بنابراین این کار، شدنی است، اما نیازمند جرئت نوآوری و دادن هزینه است. اگر این ریسک‌پذیری را داشته باشیم می‌توانیم تحول ایجاد کنیم.