شعر/ نفس باد صبا خون فشان خواهد شد

نفس باد صبا خون فشان خواهد شد عالم عشق دگر باره خزان خواهد شد کاروان باز مسیر ره عشق میگیرد غرقه درشورعزا کون و مکان خواهد شد به دل خواهر غمدیده چه ها می افتد چشم زینب به حسینش نگران خواهد شد بردر خیمه ی ناموس خدا این شبها غیرت الـه حــــرم پاســـبان خواهـــدشد آب […]

نفس باد صبا خون فشان خواهد شد
عالم عشق دگر باره خزان خواهد شد
کاروان باز مسیر ره عشق میگیرد
غرقه درشورعزا کون و مکان خواهد شد
به دل خواهر غمدیده چه ها می افتد
چشم زینب به حسینش نگران خواهد شد
بردر خیمه ی ناموس خدا این شبها
غیرت الـه حــــرم پاســـبان خواهـــدشد
آب مهریه زهراست که در کرب و بلا
بر جگر گوشه او قیمت جان خواهد شد
سَرِ پاشیــده تن اکــبر خــود از بابا
خون دل،اشک بصر،هردو روان خواهدشد
شاهداست علقمه عباس ندارددست و
ساقی تشنه لب تشنه لبان خواهد شد
عمو عباس دگر نیست و حرم در تب و تاب
غرقه در هول و هراس و خفقان خواهد شد
خون اصغر بزند مهر به مظلومی او
که خدا هم زغمش مویه کنان خواهد شد
وقت آنست که خود عازم میدان بشود
حرم از سوز وداعش به فغان خواهد شد
تن به میدان و ولی فکر و دلش در حرم است
اومدام بهر حرم دل نگران خواهد شد
پیکر خسته و درمانده ی آقای غریب
بهر تیر و نیزه و سنگ ،نشان خواهدشد
تن عریان و لگد کوب سواران حتی
دستخوش غارت این سنگدلان خواهد شد
ازکف مقتل خود کاش نبیند یا رب
خیمه های حرمش شعله کشان خواهدشد
یا حرامی پلید و هرزه ی بی همه چیز
دور و اطراف حرم پرسه زنان خواهد شد
یا برای غارت دختر دردانه ی او
دشمن گرگ صفت پای دوان خواهد شد
برسر پاره تنش بر لب گودال ای وای
مادرش لطمه زنان ،موی کنان خواهد شد
پیش چشمان همه اهل حرم واویلا
راس بابای غریب روی سنان خواهد شد
زیر باران غم و غصه و این خون جگر
قامت خواهر دلخسته کمان خواهد شد

علی اوسه