سوغاتی نیویورک

هفته اي كه گذشت اتفاقات مهمي در عرصه سياست خارجي كشور به وقوع پيوست. پس از آنكه آقاي روحاني در مجمع عمومي سازمان ملل سخنراني كردند بنا داشتم مطلبي در اين خصوص بنويسم و ابعاد سخنراني ايشان را تحليل و بررسي كنم ولي به دلايلي اين مجال را تا انتهاي سفر ايشان به تاخير انداخته و خواستم با يك ديد كلي مروري بر رويكردها

هفته ای که گذشت اتفاقات مهمی در عرصه سیاست خارجی کشور به وقوع پیوست. پس از آنکه آقای روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی کردند بنا داشتم مطلبی در این خصوص بنویسم و ابعاد سخنرانی ایشان را تحلیل و بررسی کنم ولی به دلایلی این مجال را تا انتهای سفر ایشان به تاخیر انداخته و خواستم با یک دید کلی مروری بر رویکردها و اتفاقات اخیر داشته باشم. فضایی که قبل از سفر آقای روحانی به سازمان ملل در کشور وجود داشت به مقدار زیادی متاثر از بیانات مقام معظم رهبری در باره نرمش قهرمانانه بود. ایشان ضمن جایز دانستن مذاکره با آمریکا بر سر برخی مسائل با ذکر مثال کشتی گیر ذهن همه را متوجه درگیری و جنگ فی مابین کرده و تلویحا بیان داشتند که سر انجام یکی از این دو رقیب در مسابقه برنده خواهد شد و عملا یک مسابقه کشتی دو برنده یا دو بازنده نخواهد داشت. معظم له در این رابطه در تاریخ ۱۳۹۲۰۶۲۶ فرمودند: نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتى‌گیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند. ایشان در موارد متعدد دیگری بحث رابطه میان ایران و آمریکا را مطرح کرده بودند به عنوان مثال در روز اول فروردین سال جاری در حرم مطهر رضوی سیاست آمریکا در قبال ایران را سیاست «پنجه چدنی زیر دستکش مخملی» دانستند. تمام این صحبتها نشانگر لزوم دقت عمل مسئولین در مواجهه با چراغ سبزهای آمریکا دارد.
قبل از حضور آقای روحانی در سازمان ملل دو اتفاق دیپلماتیک راه را برای گفتگو میان ایران و آمریکا هموار کرد. یکی سفر سلطان قابوس به تهران و دیگری سفر جفری فلتمن دیپلمات کهنه کار آمریکایی که به عنوان یکی از اعضای سازمان ملل به تهران سفر کرده بود. تحلیلگران هردو اتفاق را در راستای آماده سازی فضا جهت بحث مذاکره مستقیم میان دو کشور می دانند. اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که در حال حاضر کدام کشور است که به مذاکره نیاز حیاتی دارد؟ بحث تحریمهای اخیر ضررهای زیادی را متوجه ساختار اقتصادی کشور ما کرد که صد البته پیامد بحران اقتصادی است که هم اکنون گریبانگیر آمریکا و غرب هم شده است یعنی به لحاظ اقتصادی هر دو طرف ولی به شکلهای متفاوت در گیر هستند. اما مهمترین دلیل در ابراز تمایلات فراوان آمریکا برای شروع مذاکره عدم تحقق سیاستها و طرح های فراوان آمریکا در خاورمیانه است چه آنکه در بحث عراق و افغانستان عملا و علنا آمریکا دچار شکست شد و به اهداف کلی خود نرسید این موضوعی است که خودشان هم به آن اعتراف دارند. در بحث حزب الله و فلسطین وقوع جنگهای ۳۳۲۲ و ۸ روزه که عملا با شکست اسرائیل همراه شد وطرح خاورمیانه جدید آنها مرده به دنیا آمد. در بحث سوریه که علیرغم تهدید مستقیم نظامی باز هم نتوانستند محور مقاومت را بشکنند و چه به لحاظ سیاسی چه اقتصادی و چه نظامی نظام اسلامی ایران محکم از سوریه حمایت نمود. به تعبییر سرلشکر حاج قاسم سلیمانی فرمانده عزیز سپاه قدس اوباما به خاطر قدرت ایران مجبور می‌شود در نطق رسمی خود در سازمان ملل تصریح کند که امریکا به دنبال تغییر حکومت در ایران نیست، و در صحنه بین‌المللی نیز جنگ «صفر روزه» امریکا علیه سوریه به خاطر حضور مقتدرانه ایران در منطقه، به نفع محور مقاومت پایان می‌یابد، مذاکره‌ای در سطح ریاست جمهوری با امریکا صورت می‌گیرد. تهدیدهای اسرائیل هم در مقطعی که ادعا می کرد به تاسیسات اتمی ایران حمله می کند با بیانات کوبنده رهبری در خصوص موشک باران تل آویو خنثی شد. مواضع قاطع آقای احمدی نژاد در حمله به هژمونی غرب و خرافات هولوکاستی آنها در دوران ریاست جمهوری ایشان و بیانات منطقی و مدبرانه آقای روحانی در سازمان ملل در روزهای اخیر عملا کابوسی برای آمریکایی ها در سیاست بین المللی ایجاد کرده است و آنها را مجبور کرده برای آغاز مذاکره دست دراز کنند بنابراین ورق کاملا برای آمریکا برگشته است.
مشکل نظام اسلامی با ذات امپریالیستی غرب و بالاخص آمریکاست که در سراسر تاریخ از برده داری تا بمب اتم و اشغال کشورها و تاراج ثروتهای مادی و معنوی آنها سعی در له کردن آزادی خواهان دنیا دارند. قدر مسلم منطق انقلاب ما منطق اسلام است، «لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون»؛ نباید ظلم کنید و نباید بگذارید به شما ظلم بشود. حال هر دولتی که میخواهد در ایران سر کار بیاید مادامی که نظام مبتنی بر اسلام است و متکبرین بین المللی از خوی استکباری خود دست نکشند این مبارزه ادامه خواهد یافت. استکبار تبدیل شدن ما به یک قدرت منطقه‌اى، تبدیل شدن به یک کشور اثرگذار در مسائل کلان جهانى را بر نمی تابند و با این مخالفند و از هر ترفندی حتی مذاکره برای کاهش اثر نظام جمهوری اسلامی در عرصه جهانی استفاده می کنند. البته آمریکا از طرح این مذاکرات اهداف کلان دیگری هم دارد که به طور نمونه میتوان به شکسته شدن تفکر ایستادگی جمهوری اسلامی در مقابل امپریالیسم در ذهن مردم بیدار جهان اشاره کرد. هر آدم منصف و مطلعی که شاکله دو حکومت ایران و آمریکا را بشناسد معترف است که جهت گیری کلی آنها کاملا در ضدیت با یکدیگر است و چون این اختلاف مبنایی است باید برای حل و فصل کامل اختلافات دو کشور انقلابی در هر یک به سمت دیگری به وقوع پیوندد. حال ما با یک فضایی مواجه هستیم که آمریکایی ها در نقطه ضعف قرار دارند ولی با بازی رسانه ای وانمود می کنند آغاز بحث مذاکره و آن تماس های تلفنی بین آقایان روحانی و اوباما از طرف ایران بوده است. پر مسلم است که طرح مذاکره با ایران عملا جهت برون رفت آمریکا از مشکلات خود مطرح می شود نه آنکه آنها دلشان به حال منافع ملی ما سوخته باشد. در ثانی در همین بحث مذاکره هم کاملا شفاف عمل نمی کنند و با اینکه کارنامه خودشان در حمایت از ترور و جنگ و فساد کاملا سیاه و آلوده به زجر بشریت آزاده است، از ما تضمین عملی و شفاف سازی می خواهند! واضح است که سیاستهای آمریکا توسط لابی های ثروتمند و پرنفوذ صهونیست طراحی می شود و آمریکا حمایت بی قید و شرط از اسرائیل را خط قرمز خود می داند و هر عاملی که به هر طریق اسرائیل را تهدید کند از طرف آمریکا به صورت نرم یا سخت مورد هجمه قرار می گیرد. راستی از خودتان پرسیده اید چرا در مصاحبه های متعدد آقای روحانی در سفر به نیویورک مدام از او در مورد بحث هولوکاست می پرسیدند؟ دولیت ایالات متحده و مردم آن چه دخلی با هولوکاست دارند؟ مگر نه اینکه به زعم خودشان هولوکاست در اروپا و برای قوم یهود اتفاق افتاده است؟ چرا حالا که دم از نزدیکی روابط می زنند مستقیم وغیر مستقیم حمایت راهبردی خود از اسرائیل را به ایران یاد آوری می کنند؟ همین است که مقام معظم رهبری می فرمایند من با اصل مذاکره مشکلی ندارم ولی به آنها خوشبین هم نیستم.
بازخوانی تاریخ به ما نشان می دهد در شرایطی شبیه به صلح حدیبیه قرار داریم. همچنان که در پیمان مذکور مابین پیامبر و مشرکین و یهود، رسول خدا از پیمان شکنی آنها مطمئن بودند ولی چون خودشان حاضر به پیمان آشتی شده بودند ایشان پذیرفتند. در نهایت از آن جماعت خبیث چیزی غیر از پیمان شکنی بر نمی آمد که این پیمان شکنی با فتح مکه و ختم غائله بت پرستی همراه شد.
پایان این مقاله را کلام سراسر نور حضرت روح الله قرار میدهم باشد عده ای معلوم الحال داخلی آنقدر از مذاکره ذوق زده نشوند تا عنان عقل از کف برود و همواره دشمنی دشمن و عبرت تاریخ را چراغ فکر خود قرار دهند.
امام ره فرمودند: امروز دنیا، دنیای آشوب و جنگ و انفجار و هواپیما ربایی است، و ایران از خیلی جاهای دنیا آرامتر است. ممکن است بعضی‏ها که این چیزها را ندیده‏اند، با خود بگویند خوب! با قدرت‏ها باید ساخت. ولی باید بدانند که سازش، امروز نابودی تا آخر است، دفن اسلام است تا آخر دنیا. مردم باید محکم بایستند و از اسلام و کشور دفاع کنند و از توطئه‏ها به خود هراس راه ندهند که اگر کمی عقب بنشینند، باید دست از اسلام بکشیم و تکلیف ما برخلاف این است.مردم انقلاب کردند، باید پای زحماتش هم بنشینند. مردم، پیغمبران و پیغمبر اسلام را و ابراهیم را در نظر بگیرند، ببینند که با آنها چه مخالفت‏ها شد، ولی دست از هدفشان نکشیدند. اگر ما مسلمانیم، باید دنباله روی آنها باشیم. دنباله روی از آنان که فقط روزه و نماز و مسجد نیست. دنباله روی از آنان مبارزه برای حفظ اساس اسلام است. باید برای حفظ اساس اسلام تا آخر ایستاد و پیشروی کرد. صحیفه نور جلد ۱۹ صفحه ۵۹