خلاء عاطفی بلای جان عفت دختران دانشجو

کاش دست هیچ دانشجویی به فیس بوک، وایبر و واتس آپ و… نمی رسید. شما نمی‌دانید دانشجویی که وقت آزاد دارد در خوابگاه تفریحی جز رفتن به این گونه شبکه‌های اجتماعی ندارد! متاسفانه من شاهد هستم بسیاری از همکلاسی‌های خودم از طریق این شبکه‌ها به بیراهه کشیده شدند. درست است کسی که با خانواده‌اش زندگی […]

کاش دست هیچ دانشجویی به فیس بوک، وایبر و واتس آپ و… نمی رسید. شما نمی‌دانید دانشجویی که وقت آزاد دارد در خوابگاه تفریحی جز رفتن به این گونه شبکه‌های اجتماعی ندارد! متاسفانه من شاهد هستم بسیاری از همکلاسی‌های خودم از طریق این شبکه‌ها به بیراهه کشیده شدند. درست است کسی که با خانواده‌اش زندگی می‌کند هم ممکن است درگیر این شبکه‌های اجتماعی شود اما شاید درصدش پایین‌تر باشد.

گپ وگفتی با دانشجویان دانشگاه صنعتی خواجه نصیر:
دانشجویان از مشکلات عمیقی چون «تفاوت نگاه و عملکرد عقیدتی» می‌گویند تا گم شدن کفش‌هایشان، از خیابان نا‌امن خوابگاه می‌گویند تا بیمار روانیِ در کمین آن‌ها و موارد دیگر

از دانشجویان دانشگاه صنعیت خواجه نصیر می‌خواهم از بحث مشکلات صنفی خوابگاه فاصله بگیرند و از مشکلات فرهنگی اجتماعی دختران دانشجوی غیر بومی بگویند؟
هر کدام از دانشجویان نظری دارند و جمع بندی آن برای من و مخاطب سخت می‌شود از آن‌ها می‌خواهم تک تک از تجربیات خود و دوستانشان بگویند

خلاء عاطفی؛ آغاز زنگ خطر!

در جمع، همه اولویت حرف زدن را به دانشجوی سال آخری می‌دهند که  قدری حرفش را مزمزه می‌کند و درا دامه می‌گوید: متأسفانه دانشجویان دختر غیربومی دچار مشکلات عدیده‌ای می‌شوند؛ ببینید وقتی دختران از کانونِ خانواده جدا می‌شوند و به شهر دیگری می‌آیند به شدت دچار خلاء عاطفی می‌ گردند، این خلاء عاطفی روز به روز بیشتر می‌شود تا جایی که خواسته و نا‌خواسته فرد بدنبال راهی برای پر کردن این خلاء می‌گردد و این «آغاز زنگ خطر» برای دختران می باشد!

برخی افراد در این برهه‌ زمانی از نظر احساسی شکننده شده و زود باور می‌شوند، برای همین به راحتی پذیرای ارتباط با جنسِ مخالف می‌ گردند، حال چه در محیط دانشگاه و چه بیرون از محیط دانشگاه!

دانشجوی دیگر در حال تکان سرش به علامت تاسف است،  او می‌گوید: آفت عفت دانشجویان دختر از نظر من اردوهای مختلط در دانشگاه‌ها است! این اردو‌ها زیر نظر انجمن‌های علمی دانشگاه بوده و دانشگاه نظارت کمی بر برخی از این انجمن‌ها یا اردوهای مختلط دارد.

در بسیاری از این اردو‌ها تنها نکته‌ای که دیده نمی‌شود مسائل علمی است و من خیلی از همکلاسی‌هایم را می‌بینم که خلاء عاطفی خود را با دوستی در این اردو‌ها و وقت گذرانی در مهمانی‌هایی که به اصطلاح «پارتی» معروف است، پر می‌ نمایند

دانشجوی رشته برق که تاکنون ساکت بود با کمی تأمل اضافه می‌ نماید، درست است که تربیت خانواده نقش زیادی در آینده فرزندان دارد، اما نکته‌ای که دختر و پسر هم ندارد و باعث ناهنجاری در بین دانشجویان می‌شود این است که دانشجویان، بخصوص دانشجویان دانشگاه‌های بر‌تر تهران با خود این اندیشه را دارند که من بعد از تلاش فراوان و خط قرمز کشیدن بر بسیاری از خوشی‌ها رتبه خوبی کسب کرده‌ام و الان که قبول شدم و آینده‌ام تضمین است، پس زمان تفریح فرا رسیده است! حال اگر دانشگاه یا خوابگاه برنامه تفریحی سالم ترتیب ندهد، دانشجو برای تامین این حسش بدنبال تفریحات ناسالم که ته آن نامعلوم است می‌رود!

دانشجوی کردستانی با هیجان زیاد در این بین می‌گوید: کاش دست هیچ دانشجویی به فیس بوک، وایبر و واتس آپ و… نرسد. شما نمی‌دانید دانشجویی که وقت آزاد دارد در خوابگاه تفریحی جز رفتن به این گونه شبکه‌های اجتماعی ندارد!  متاسفانه من شاهد هستم بسیاری از همکلاسی‌های خودم از طریق این شبکه‌ها به بیراهه کشیده شده اند. درست است کسی که با خانواده‌اش زندگی می‌کند هم ممکن است درگیر این شبکه‌های اجتماعی شود اما شاید درصدش پایین‌تر باشد.

فاطمه نیز  درادامه  این بحث می‌گوید:  ما همیشه دانشجویان را به دو بخش مذهبی و غیر مذهبی تقسیم می‌کنیم، اما غافل هستیم که قشر عظیمی از دانشجویان را قشر خاکستری تشکیل می‌دهد! که در ظاهر ممکن است خنثی باشند و به طرف چپ و راستی تعلق نداشته باشند، اما همین خنثی بودن یعنی مستعد پذیرش هر گرایشی می باشند!

این دانشجو با اندکی فکر حرفش را ادامه می‌دهد؛ یکی از بزرگ‌ترین معظلات فرهنگی و اجتماعی که گیریبان گیر دختران دانشجو خوابگاهی می‌باشد، تأثیر پذیری بسیار بالای دختران از یکدیگر است؛ بخصوص ترم اول!

مثلاً دانشجو اگر هم اتاقی‌اش مذهبی باشد او نیز تمایلات مذهبی پیدا می‌کند، اما وای به روزی که هم اتاقی‌هایش از قشر مورد دار جامعه دانشگاهی باشند!

از دانشجویان دختر غیر بومی دانشگاه خواجه نصیر می‌خواهم برای بهتر شدن وضع فرهنگی و اجتماعی خوابگاه‌ها هر کدام نظری را که دارند بگویند

دانشجویی ملقب به سال آخری  در حالی که دارد قند را در دهانش مزه مزه می‌کند  با مکثی طولانی می‌گوید: دختران به دلیل طبع لطیفی که دارند خیلی به خانواده وابسته هستند و زمانی که جدا می‌شوند بسیار آسیب پذیرمی باشند، بازه یک ماه اول جدایی بسیار اهمیت دارد و خانواده باید نظارت و محبت خود را بیشتر کند و بخصوص پدر و برادر!

البته این نظارت نباید به شکل افراطی باشد، مثلاً من درست خاطرم است که یکی از دوستان به مناسب تولدش ما را دعوت کرد به یک رستوران، در فضای کاملاً سالم داشتیم تفریح می‌کردیم، اما یکی از بچه‌ها از ترس خانواده‌اش که نگفته بود بیرون است جرأت جواب دادن به تلفن آن‌ها را نداشت!

دانشجویی که از آغاز گفتگو بسیار سنجیده و شمرده سخن می‌گفت، رشته کلام را دست گرفت و گفت: از مسئولین خوابگاه عاجزانه تقاضا دارم با توجه به‌شناختی که از دانشجویان دارند آن‌ها را هم اتاقی کنند و جریان قشر خاکستری را در نظر بگیرند! در واقع سعی شود دانشجویان با عقاید مذهبی و آداب فرهنگی مشابه را هم اتاقی کنند.

دانشجویی دیگر  در ادامه اضافه می‌کند، کاش دانشگاه یا خوابگاه در ابتدای امر جلسه‌ای توجیهی برای دختران در ارتباط با زندگی دانشجویی، خطرات آن و یا حتی اینکه زندگی در تهران پختگی‌های لازم دارد برگزار کنند؛ اسم دختری را می‌آورد و همگی از یاد آوری خاطره می‌خندند و اینگونه تعریف می‌کند: یکی از بچه‌ها انقدر خودش خوب و ساده بود که فکر می‌کرد همه همانند او هستند! یک شب زمانی که از منزل خاله‌اش به سمت خوابگاه می‌آمد چون باران بود و تاکسی هم کم بود خودروی شخصی که با اهداف شوم جلویِ پایش ترمز کرد و دوست ما به تصور اینکه قصد خیر دارد می‌خواست سوار شود و مدام بیان می‌کرد خدا خیرت دهد! خدا رحم کرد و به موقع متوجه جریان شد! ما وقتی پرسیدیم چرا خواستی سوار شوی، گفت: چون راننده ریش داشت! فکر کردم آدم خوبی است!

و اما روی دیگر سکه!

داشتم با خودم فکر می‌کردم آیا واقعاً زندگی در خوابگاه تماماً مشکل است و هیچ نکته�" مثبت فرهنگی واجتماعی زندگی دانشجویی و زندگی خوابگاهی ندارد؟ تصمیم گرفتم از بچه‌ها بپرسم که جواب دادند:

این گونه  هم نیست؛ مثلاً خوابگاه اردوهای بسیار سالم و کم هزینه ایی برای دانشجویان برگزار می‌ نماید که بسیار برای تنوع روحیه دانشجویان مناسب است و ما با مکان‌های مذهبی و سیاحتی گوناگونی آشنا می‌شویم.
و یا خوابگاه دوره‌ها یا کلاس‌های با عناوین فرهنگی بسیار خوبی برگزار می‌کند که برای دختران بسیار مناسب است، اما خوب برای بهتر شدن آن نکاتی وجود دارد. اینکه موضوع به دقت انتخاب شود، سخنران کسل کننده نباشد، ساعت برگزاری مناسب باشد، بجای نماز خانه خوابگاه از دانشکده استفاده شودو تبلیغات مناسبی برای برنامه  انجام گردد.
درست است قدری زندگی با افرادی که از نظر قومی و فرهنگی متفاوت هستند سخت می‌باشد اما باید این نکته را هم از قلم نداخت که در تمام این سختی‌ها شما با فرهنگ‌ها و قومیت‌های گوناگون آشنا می‌شوی و دوستان فراوانی از نقاط مختلف کشور پیدا می‌کنی که این خود مزیت بزرگی است.

در کل اگر کسی درست و صحیح زندگی دانشجویی را  تجربه کند، می‌تواند خود را از نظر اجتماعی و فرهنگی بسیار غنی نماید

از دانشجویان می‌خواهم حرف پایانی خود را بیان کنند؛ حق را به سال آخری می‌دهند که او نیز می‌گوید: بزرگ‌ترین تقاضای دانشجویان دختر خوابگاه اندیشه دانشگاه خواجه نصیر طوسی در این است که برای آمد و شد به دانشگاه برای آنان سرویس بگیرند تا از خطر‌های احتمالی کاسته شود، ما بسیار مورد داشتیم دانشجویان در روز‌های اول رفتن به دانشگاه گم شدند!
از مسئولین وزارت علوم می‌خواهیم برای آمایشی شدن رشته‌های دانشگاهی فکری کنند. از دختران دانشجو می‌خواهیم از خانواده و شهرشان جدا نشوند.

از دانشجویان بخاطر  این گفت و شنود دانشجویی تشکر و خداحافظی می‌کنم و در راه بازگشت با خود می‌اندیشم چه خانواده‌های که الان دل نگران دخترانشان هستند!

خوابگاه دختران

مرجع/ خبرگزاری دانشجو