خدیجه بودن یعنی اولین بودن، اهل خطر بودن، مدیر بودن…

خدیجه بودن یعنی زمان شناسِ عامل بودن، یعنی بی‌تفاوتِ بی‌خیر نبودن!


خدیجه بودن یعنی اولین بودن، اهل خطر بودن، مدیر بودن…
با آگاهی مسیر دشوار مبارزه با ناعدالتی، برده‌داری سیاسی و اجتماعی و اقتصادی را انتخاب کردن!
سرشناس بودن اما اهل استحمار فکری و فرهنگی خلق نبودن!
ثروتمند بودن اما سرمایه‌دار نبودن، زالو نبودن، رفاه طلب و اشراف، نبودن،
دشمن رانت و تبعیض و اختلاف طبقاتی و تکبر و تفاخر و بغی اجتماعی سرمایه داران قارون صفت، بودن!
خدیجه بودن یعنی زمان شناسِ عامل بودن، یعنی بی‌تفاوتِ بی‌خیر نبودن!

خدیجه بودن یعنی نه تنها از مقاومت بگویی بلکه خود در میدان مقاومت برای آزادی، عدالت و ارزشها آماده هزینه دادن باشی! نه تنها بر سفره بیت المال مستضعفان ننشینی بلکه خود هزینه جنگ فقر و غنای آنان را پرداخت کنی! البته نه خیریه بازی برای وجهه سازی و یا بزرگ شدن! بلکه یعنی فدا شدن در کنار همین پابرهنگان شعب ابی‌طالب تحمیلی اهالی زر و زور.
یعنی جایگاه و منسب و مقام و پست و حکم و زمین و زمان را در راه آرمان دادن!
یعنی بدنبال خط ویژه نبودن و حتی ویژگی خویش را فداکردن!

خدیجه بودن یعنی پناه بودن،تکیه‌گاه بودن!
یعنی ناآقازاده‌ی شهیده تربیت کردن، فداکار بودن، وفادار بودن، همسر بودن…

مادرِ انقلاب و مکتب بودن و گمنامِ گمنامِ گمنامِ بودن
بیاد بانوی اسلام خدیجه کبری(سلام الله علیه)