جمهوریت دینی و نگاه بلند مدت

كسي كه اهل استقامت باشد نه منفعل مي شود و نه منحرف. در استقامت هم مفهوم مقاومت هست و هم مفهوم حركت در مسير مستقيم.

وحید جلیلی جمعه گذشته با حضور در جمع فعالان فرهنگی مشهد مقدس به سخنانی پیرامون «جمهوریت دینی» پرداخت. مشروح این سخنرانی را می توانید در ادامه مطالعه نمایید.

بسم الله الرحمن الرحیم
تلک الدار الآخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الأرض ولا فسادا والعاقبه للمتقین 
خوشحالم که توفیق پیدا کردم دوباره در جمع دوستان عزیز حضور پیدا کنم. فکر می کنم یک سال و نیم قبل بود که پیش  از  انتخابات مجلس نهم در خدمت دوستان در مشهد بودم و بحثی مطرح شد تحت عنوان "جمهوریت دینی و فرصت انتخابات".
امروز بعد از انتخابات یازدهم ریاست جمهوری ,در خدمت دوستان هستیم و سخن  من هم در ادامه همان بحث قبلی است. اتفاقا وقتی بحث قبلی را مرور می کردم دیدم این رویکرد به مباحث، ظرفیت خوبی برای  طرح و حل مسائل ما دارد. چرا که خیلی ناظر به شکست و پیروزی های ظاهری نیست.
 یعنی هم در شرایط پیروزی های سیاسی و در شرایطی که قدرت در دست اصولگرایان است می شود این مباحث را مطرح کرد و هم در شرایطی که خلاف این است. مثل بعضی از نظریه ها نیست که با وزیدن بادهای مخالف زیر و رو می شود و تحت شرایط متفاوت ؛مبانی تغییر می کند!اتفاقا می بینم که با این مبانی وقتی به مسائل سیاسی نگاه کنیم، همیشه جواب می دهد. 
باز هم البته در شروع بحث لازم است یک مقدار غر بزنیم و گلایه بکنیم که چرا ۳۵ سال بعد از تاسیس  نظامی که عنوانش "جمهوری" اسلامی است و موسسش و بنیانگذارش این ساختار را برای نظام پیشنهاد کرده و به تصویب مردم رسانده است، این همه در زمینه مبانی جمهوریتی نظام دینی؛کم کاری شده است. 
در این بحث آن چه آنچه قبلا گفته ام  و در مجله راه و اینتر نت با عنوان "مهجوریت جمهوریت " در دسترس هست را  تکرار نمی کنم.
 
جمهوریت ذیل اسلامیت 
 
اگر توانستید جمهوریت را ذیل اسلامیت فهم بکنید،‌ وارد میدانهای سیاسی که  می شوید، چون  مبنا دارید و دلتان قرص است، راحت عمل می کنیدو می بینید مبانی روشن؛ درفراز و فرودها چه آرامشی به انسان می دهد. وقتی مبنا نداشتیم، وقتی جمهوریت  ذیل دین؛نظریه پردازی نشد،یا بر عکس  اسلامیت ذیل جمهوریت تعریف شد، این اعوجاج در  بینش بعدا به مشکلات روشی و اخلاقی  هم خواهد رسید.
 
حسن و قبح عمل سیاسی 
 
یعنی وقتی در یک میدان سیاسی  مثل انتخابات شکست می خورید؛تلاش می کنید خطاها و نارسایی های تئوریک خودتان را توجیه کنید و این به ناهنجاریهای اخلاقی خواهد رسید. که نمونه هایش امروز قابل مشاهده است. آشکار می شود که مبنایتان "الحق لمن غلب" بوده است. یعنی هر شیوه ای که به پیروزی رسید  یا احتمال  ذهنی شما  این بود که به  پیروزی منجر می شود حق است ! اصالت با پیروزی  یا توهم پیروزی است! و هر رفتاری که شما توهم کنید  آن  رفتار؛دستیابی  شما به قدرت را  مختل کرده  است  غیر حق  و خائنانه است! یعنی اسلام   و مبانی دینی ملاک نیست ؛پیروزی ظاهری ملاک است و حسن و قبح عمل سیاسی را در فرجامش تعریف می کنی! در حالی که بر اساس مبانی دینی, حسن و قبح عمل نه در نتیجه  بلکه در همان مبادی و در فرآیندش مشخص می شود.
 
اگر شما مهندسی معکوس کنی، و بگویی صرفا هر شیوه ای که به پیروزی رسید  یا در توهم ما  امکان  به پیروزی رسیدنش وجود  داشت؛حق است و هر شیوه ای که در ظاهر در انتخابات شکست خورد بر باطل است، این شیوه  نظریه پردازی سیاسی که امروز در بین بعضی ها مد شده است؛هر چه که باشد، دینی نیست – آنقدر که ما می فهمیم – اگر چه خیلی هم خودش را آرایش بکند و بخواهد حتی با ادبیات دینی حرف بزند.
 نکته بعدی اینکه اگر ما فهم درست دینی از جمهوریت پیدا کنیم، این، به وحدت  در بین  اهل تکلیف منجر خواهد شد. 
 
علم  منجر به تفرقه 
اما واقعیت این است که همیشه رسیدن به یک مبنای درست؛ به  وحدت منجر نمی شود, بلکه گاهی اوقات به تفرقه می انجامد. برای چه کسانی وحدت آفرین است؟ برای کسانی که واقعا به دنبال عمل براساس حجت دینی باشند. 
اما  می فرماید:
"و ما تفرقوا الا من بعد ما جائهم العلم بغیا بینهم"
یعنی اتفاقا وقتی تکلیف مشخص شد که مبنا این است ودر  سیاست ورزی دینی این طور  باید عمل کرد  و کسی غیر این عمل کند دینی نیست؛ آن وقت بعضی تکلیف خودشان را می فهمند  که  وحدت بر محور منافع شخصی  و تیمی  و باندی  ما تعیین نمی شود و فاصله خواهند گرفت. وحدت اساسش وحدت کلمه  و گفتمان است واعتصموا "بحبل الله" جمیعا و لا تفرقوا !وحدت مبنا باید داشته باشد. وقتی مبنا روشن شود معلوم می شود چه کسی وحدت دینی را قبول دارد و چه کسی خیر.
وحدت اساسش وحدت کلمه  و گفتمان است. وقتی مبنا مشخص نیست، ‌البته امکان ایجاد وحدت ظاهری وجود دارد.
 
سیستمهای لولو محور! و باخت مضاعف 
بعضی ها دوست دارند فضا درابهام باشد. تا ابهام وجود داشته باشد،‌ می شود وحدت های صوری و بی مبنایی را با به راه انداختن جنگ های تبلیغاتی و روانی ایجاد کرد. مثل انتخابات مجلس پنجم مشهد. در سخنرانی های قبلی  به اینها گفته بودم:" سیستم های لولو محور". وحدت براساس «لولو» نه «واعتصموا». می آمدند، ملت را می ترساندند  و برای چه کسی رای جمع می کردند؟ برای کسانیکه معلوم نبود اینها چقدر واقعا انقلابی هستند؟ چقدر واقعا  ولایی هستند ؟ یک جو و هیجانی ایجاد می کردند و در این فضا بدون مبنا و نظریه درست؛سریع به برداشت فکر می کردند و نتیجه را هم یا می گرفتند یا نمی گرفتند و جماعت حزب الله می ماند و سرگردانی بعدش.گاهی اوقات  از اصولش و ارزشهایش عقب نشینی می کرد؛هویتش را  می باخت   و انتخابات را می برد و گاهی اوقات؛هم گفتمانش را می باخت و هم  انتخابات را.خوشبختانه در انتخابات اخیر علیرغم همه هیاهوها  این  باخت مضاعف اتفاق نیافتاد.
 
جمهوریت دینی  و نگاه بلند مدت 
حالا ما «درحوزه جمهوریت و اینکه جمهوریت چه ظرفیت هایی دارد برای عمل سیاسی دینی و عمل سیاسی حزب اللهی و عمل سیاسی قرآنی؟» چه می گوییم؟ یکی از مشترکات  جمهوریت و عمل سیاسی در نگاه دینی، نگاه بلند مدت است. جمهوری مثل کتاب نیست. مثل مجله است. قرار نیست دو شماره منتشر شد دیگر تعطیل شود. نگاه بلند مدت می خواهد. جمهوری یک ثوابت دارد و یک سری متغیرها دارد. و اصلا شما در نظامات سیاسی به دلیل  برخورداری  از همین ثوابت! می توانید تغییر ایجاد کنید. اگر این ثوابت نباشد آن تغییرات هم نخواهد بود. اگر نگاه بلند مدت داشته باشید،‌ نگاهتان به انتخابات فقط برداشتی نیست. 
 
 
کاشت,داشت,برداشت  در انتخابات 
 در انتخابات هم کاشت داریم و هم داشت داریم و هم برداشت. بعضی در انتخابات نگاه کاشت که اصلا ندارند نگاه داشت هم ندارند. وارد انتخابات می شوند نه برای تغییر دادن بلکه برای تغییر کردن! می گوید من وارد انتخابات شده ام که بگویم هر چی رای می آورد من همانم! می گوییم این شعارت  رای نمی اورد می گوید ۱۸۰ درجه مخالفش را می گویم! یعنی نه تنها کاشتی صورت نمی گیرد که مثلا ۵ سال دیگر ۱۰ سال دیگر برداشتی از آن صورت بگیرد، یک اتفاقی در فرهنگ سیاسی بیافتد که بعدا بشود از آن برداشت کرد حتی به داشت هم توجه نمی کنند. چرا؟ چون نگاه بلندمدت ندارند. کسانی که با داس وارد انتخابات می شوند  چون ساختار جمهوری را جدی نمی گیرند فقط به دنبال درو هستند. 
می گوید: آنقدر تغییر می کنم تا رأی بیاورم. یعنی چون نگاه بلند مدت ندارند و ساختار جمهوری را جدی نمی گیرند نه تنها کاشتی صورت نمی گیردبلکه بسیاری داشته ها را هم حاضرند به باد بدهند. 
 
استقامت؛ بستر تحقق جمهوریت دینی
نگاه بلند مدت از چه کسانی بر می آید؟ چه کسانی می توانند بلند مدت نگاه کنند و به قول اقتصاد دان ها در لانگ ران برنامه ریزی خودشان را پیش ببرند؟ با ادبیات دینی اگر بخواهیم صحبت کنیم؛  اهل استقامت, اهل صبر! «إن الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه ألا تخافوا ولا تحزنوا وأبشروا بالجنه التی کنتم توعدون»
 
کسانی که افق بلند مدت را نگاه می کنند وقتی با فراز و فرودها مواجه می شوند خودشان را نمی بازند. ممکن است انتخابات را ببازند ولی خودشان را نمی بازند. باخت در انتخابات ممکن است تلخ باشد ولی اگر خودت را ببازی این تهدید بزرگتری است و خیلی خطرناک تر است. ممکن است حتی بعضی انتخابات را ببرند و خودشان را ببازند. و جمهوریت  دینی یک فضای امیدوارانه را برای اهل استقامت ایجاد می کند. چون هم  بر آن ثوابت مستقر است و آنها را پاس می دارد و هم امکان تغییر مجدد و ادواری وجود دارد. 
 
و تکلیف گرایان اهل استقامت اند
"قالو ربناالله ثم استقاموا" یعنی چه ؟ اگر مسیر جاده ۸ بانده باشد و در همه صحنه ها پیروزی باشد که استقامت معنا ندارد! استقامت یعنی پنجه درپنجه چالش ها انداختن. در مواجه با ناهنجاری ها و مشکلات است که اهل استقامت مشخص می شوند.
 
دو مولفه اصلی استقامت 
کسی که اهل استقامت باشد نه منفعل می شود و نه منحرف. 
در استقامت هم مفهوم مقاومت هست و هم مفهوم حرکت در مسیر مستقیم. 
 
و کسانی که اهل استقامت باشند؛ «لاتخافوا و لا تحزنوا»  به دنبالش می آید.نه می ترسند و نه غمگین می شوند. نگرانی و افسردگی درحدی که بخواهد اینها را به اضطراب  یا به تذبذب دچار کند وجود ندارد. اینها ملاک های قرآن است و باید به خودمان رجوع کنیم ببینیم چقدر ازاینها در ما وجود دارد.
 
حالا من نمی خواهم وارد بحثهای انتخابات اخیر بشوم. بعضی ها بعد انتخابات زنگ می زدند و می گفتند: «به آقای دکتر بگویید خیلی ناراحت نباشند.» به شوخی می گفتم: «این جا برعکس است، باید به ایشان تذکر دهیم که کمی خودت را ناراحت نشان بده. اینقدر راحت بودن هم خوب نیست.» از بس که دلش آرام است.واقعیت این است که اگر کسی براساس مبنا وارد شود نه تنها به خاطر این دلش آرام است که تکلیفم را پیش خدا انجام دادم که حتی از نگاه دنیایی و سیاسی؛شما اگر درست عمل کنید به ظرفیتهایی دست پیدا می کنید که در ادامه راه به کار می آید. این جوری نیست که مثلا وقتی نتایج انتخابات را اعلام می کنند روز پایان کار شما باشد. اگر بر مبنای درست کار کرده باشید یک آغاز دیگر است.
 
این مفهوم استقامت و آمیختن آن با ساز و کارهای جمهوریتی یکی از سرفصل های ادامه راه است. البته من این نکته را در جشنی که بعد از انتخابات  با عنوان " جشن حافظان جمهوریت دینی "برگزار شد مختصرا گفته ام.
می فرماید: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا». این دو ویژگی را اگر داشته باشید نه نگران  بشوید  ونه افسرده. یکی اینکه ربنا الله را گفته باشید و مبنای درست داشته باشید برای  کار و دیگر اینکه استقامت کنید. وقتی به چالشی بر می خورید برگردید و ببینید در "ربنا الله" کم آورده اید یا در" ثم استقاموا".
 
لزوم ارزیابی  طاقت ها 
به نظر من ما در دومی کم می آوریم. یعنی طاقت  و توان  و انرژی لازم را برای حمل آن شعارها و ارزشها در خودمان و جامعه خودمان  کمتر ایجاد کرده ایم و اگر بازنگری باید صورت بگیرد بازنگری در طاقتهای خودمان است و نه بازنگری در اصول و شعارها. اگر شما پیروزی می خواهید می فرماید:
ربنا اغفر لنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا و انصرنا. پیروزی شرایطی دارد طبق نگاه قرآنی.
کم کاریهایی که داشته ایم افراط و تفریطهایی که داشته ایم ضعفهایی که داشته ایم اینها را باید در نظر بیاوریم.
 
جمهوری و گردونه  تواصی 
جمهوری یعنی به جای مردم خودت را متهم کن. می شود این طور بیان کرد که جمهوری می تواند کمک بکند به زنده نگه داشتن چرخه تواصی. تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. جمهوریت را این گونه بفهیم که چرخه و گردونه تواصی در جامعه باید فعال باشد. نمی شود شما چرخه تواصی را تعطیل کنید و انتظار داشته باشید نتیجه بگیرید. "والعصر ان الانسان لفی خسر الا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر ".
 
یعنی حتی عمل صالح به تنهایی کافی نیست. یعنی شما بگویید؛ آقا ما رفتیم فلان کار را انجام دادیم، فلان عمل را انجام دادیم و. … نه! گردونه تواصی بین مؤ منین باید فعال باشد و تواصی   به معنای عمیق و بسیار وسیع  و فراگیر  قرآنیش؛  قاعدتا  لوازم و  بسترهای  متناسب با زمان و مکان  را طلب می کند.
یکی از برکات تشکیل نظام اسلامی این است که مفاهیم  قرانی  خودش را در گستره های اجتماعی و سیاسی وسیع نشان بدهد. 
جمهوریت را میشود این جوری فهمید. بحث اقناع در انتخابات اخیر نکته اش همین است. چه قدر ما قدرت و توانایی اقناع مردم را داریم؟ چه قدر می توانیم شبهات را رفع کنیم؟ چه قدر شبکه های ارتباطی لازم با احاد مردم را داریم؟"تواصی" که یک دستور جدی قرانی است چقدر ساختار ها و سازوکارها و فرهنگ متناسب خودش را در جامعه ما پیدا کرده است؟
 
 یکی از شاهکارهای جمهوریت بر اساس مبانی دینی همین است که تک تک مردم موضوعیت دارند. این نگاه دینی است به نظر من. باید هم داوطلبانه بیایند رای بدهند, رای مخفی است. کسی را نمی توان مجبور کرد. اینها بسترهای  دینی است و نشانه فرهنگی بودن نظام ما است. باید اگاهانه و داوطلبانه رای بدهد و  برای ترغیب و اگاه کردن افراد باید کار کرد. امام ساختار نظام را جمهوری قرار داد که از تنبلی حزب اللهی ها جلوگیری کند. تا این که مجبور شوند سراغ تک تک مردم بروند و ارتباطشان با همه مردم در همه سطوح حفظ شود. جمهوریت این امکان را می دهد. ما هر دوسال یک انتخابات داریم. و هنوز داریم تجربه کسب می کنیم. خوشبختانه از مرحله نفی جمهوریت گذشته ایم.  یعنی کسانی که تلاش می کردند جمهوری اسلامی را یک نظام التقاطی معرفی کنند که جمهوریت در آن معنای غیردینی و غربی دارد اینها امروز در انزوا هستند. یعنی مبنای  امام و اقا در جمهوریت دارد جا می افتد. باید تلاش شود نظام هم در حوزه نظری و هم در حوزه رفتار سیاسی بر مبنای این خوش بینی نسبت به مفاهیم و ساز وکارهای جمهوریتی هر مرحله پیشرفت کند.
این در حد طرح مساله است و امیدوارم که دوستان حوزوی و دانشگاهی بیایند وارد این صحنه ها بشوند و در حوزه نظریه پردازی راجع به جمهوریت دینی به تفصیل ورود کنند و خلائ های نظری و اعوجاجات این حوزه را برطرف کنند.
 
اولویتهای ادامه مسیر
اما یک بحثی هم ناظر به آینده مطرح کنم. این که ما این انتخابات را با همه فراز و فرودهایش از سر گذراندیم. امروز تکلیف ما چیست؟ در ادامه مسیر باید چه کار کنیم؟ چند اولویت  را به نظر می رسد باید جدی گرفت.
۱- موضع ما نسبت به دولت منتخب: دوکار را باید جدی بگیریم. اول فرصت ارائه الگوی مخالفت ذیل جمهوریت دینی است. 
 
تا کنون گروههایی که در انتخابات رأی نمی آوردند مواضعی که نسبت به دولتهای پیروز داشتند چگونه بوده است؟ الان به نظرم همانطور که در انتخابات تا حدودی یک نوع رفتار سیاسی خاص با شعارهای مشخص و و مستقل و ممتاز ارائه شد، درادامه هم باید همین الگوی ممتاز ارائه شود. در مواجهه با دولتی که شما به او رأی نداده ای باید چه کار کنی؟
کار اول کمک است. چون این دولت جمهوری اسلامی است که ذیل ولایت فقیه کارش را آغاز می کند و ما همه موظفیم که در چهارچوب نظام از او حمایت کنیم. واقعا بدون هیچ تعارفی و مجامله ای باید نگاه کنیم هر جا می شود، از این دولت حمایت کنیم. یکی از کارهایی که می توانیم بکنیم این است که هر چقدر می توانیم – خیلی از فصل افتراق ها مشخص است – فصل مشترک ها را جستجو کنیم و به اشکال گوناگون حمایت کنیم. 
 
بحث دوم ارائه الگوی منتقد منصف است. به خصوص در این ۷-۸ سال اخیر شما الگوهای انتقادی عجیب غریبی دیدید. یکی از مشکلات آقای احمدی نژاد که منجر شد به بعضی از لغزشهای ایشان این بود که ایشان بیشتر معاند داشت تا منتقد. این نکته را که یکی از تشکلهای دانشجویی در یک دیداری طرح کرده بود ایشان اجمالا پذیرفته بود. جنبش عدالتخواه دانشجویی گفته بود آن قدر دشمنی و عناد نسبت به شما زیاد بود که شما گوشت نسبت به منتقدین منصف هم کم کم کر شد. یعنی شما این قدر منتقد معاند داشتی که منتقد منصف توش گم بود.
 
ماجرای نشریه صدای عدالت یا. .. نقطه عطفی شد که اقای احمدی نژاد در اواسط دولت نهم قرار بود سه شنبه شبی نطق تلویزیونی داشته باشد چهارشنبه صبح آن روزنامه سرمقاله اش نقد صحبتهای دیشب احمد نژاد بود با چه لحن تندی. بعد معلوم شد اصلا برنامه دیشب برگزار نشده و موکول به یک وقت دیگر شده است!
ما یک چنین منتقدینی هم داشته ایم در این مدت. این به نظرم الگوی مهمی است. الگوی انتقاد منصفانه و در عین حال جدی و بی تعارف. این نکته ای است که باید به آن فکر کرد و برایش وقت گذاشت که گاهی  حتی ممکن است به دفاع از دولت در برابر منتقدان غیر منصف منجر شود. اگر قرار است بر اساس مبانی شرعی و دینی و اخلاقی عمل شود باید یک جایی به عینیت تبدیل شود و نباید در حد شعار باقی بماند.
البته وجه دیگرش هم هست که اگر نقد جدی به نظرمان رسید که تهدیدی بود و خطری برای انقلاب تشخیص دادیم در عین رعایت انصاف باید فضای نقد اجتماعی جدی و مؤثر را فعال کنیم.
 
 
۲- مواجهه با مجموعه دستگاه های نظام: ساختار نظام ما صرفاً در دولت خلاصه نمی شود. امکانات عظیمی در بیرون دولت هم هست. مثلاً در شهرداری ها یا بعضی دستگاه های ذیل رهبری مثل صدا و سیما و سازمان تبلیغات و. … رسما دولتی نیستند ولی امکانات عظیمی در اختیارشان قرار دارد. به نظر می رسد یک مطالبه بی تعارف جدی مؤثر باید از مجموعه این دستگاه ها انجام شود. این که اسم نظام جمهوری اسلامی باشد و ذیل ولایت فقیه باشد و تمام این دستگاهها در شعار و حرف و ویترین و بیلان کار خودشان را انقلابی؛ ولایی و اصولگرا معرفی کنند اما درعمل کاری انجام ندهند و بار دفاع از انقلاب را صرفا از یک سری تشکلها وئ عناصر  حزب اللهی بخواهند این خیلی ظلم است. 
با بعضی از دوستان – دوستان مسئول – بعد از انتخابات صحبت می کردیم،‌ من این سؤال را مطرح کردم؛ گفتم من چند دستگاه را اسم می برم که رؤسای آنها افراد ولایی و به اصطلاح اصولگرا  هستند. اگر اینها را تغییر دهیم و مثلاً اصلاح طلب بگذاریم, به نظر شما چند درصد عملکرد دستگاه های اینها تغییر خواهد کرد؟ من ادعا می کنم مسؤول بعدی، بیش از۱۰ – 15 درصد  نیاز به تغییر نمی بیند! 
این به معنی اینست که ۸۰ -۹۰ درصد ظرفیت نهادهای فرهنگی  ما در اختیار ما هست ولی در خدمت اهداف انقلاب نیست! مثلاً سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران! درطول سالهای گذشته هزارها میلیارد تومان امکانات و بودجه وساختمان  و . .. در اختیار داشته است. چند درصد فرهنگ تهران انقلابی تر شده است؟ مگر ما ادعا نداریم حزب اللهی هستیم، ولایی هستیم و. … شما بگویید عملکردتان با مسؤولان قبلی تان که هیچ کدام هم ادعاهای شما را نداشتند، چقدر فرق کرده است؟ این همه  هم امکانات.. دارید! عملکرد انقلابی تان؛خروجی انقلابیتان  چه بوده است؟!
سازمان تبلیغات اسلامی یکی از قدیمی ترین و باثبات ترین مدیریت ها را داشته است. کارنامه این سازمان باید خواسته شود! رئیس سازمان تبلیغات اسلامی ۱۱ سال است در سمت خود حضور دارد. از این سازمان یک مطالبه جدی بشود! خود رسانه ملی؟ چه کار دارد می کند؟
 
تُکَادُونَ وَ لَا تَکِیدُونَ وَ تُنْتَقَصُ أَطْرَافُکُمْ فَلَا تَمْتَعِضُونَ لَا یُنَامُ عَنْکُمْ وَ أَنْتُمْ فِی غَفْلَهٍ سَاهُونَ غُلِبَ وَ اللَّهِ الْمُتَخَاذِلُونَ (خطبه ۳۴ نهج البلاغه) 
من دیروز این خطبه را نگاه می کردم دیدم خیلی شباهت دارد به وضعیت امروز ما. تکادون و لاتکیدون. .. برای شما برنامه ریزی می کنند و شما برنامه ریزی نمی کنید، می بینید که در چهار سال گذشته شبکه های زیاد ماهواره ای تلویزیونی و رادیویی و. .. با برنامه های دقیق علیه جمهوری اسلامی شکل می گیرد و شما کاری نمی کنید. و تنتقص اطرافکم. .. ریزش ها را می بینید؛ بخشهای مختلف در فضاهای اجتماعی، هنری و. .. کم می آورند و ریزش می کنند و حساسیتی در شما برانگیخته نمی شود. واقعا من این تعابیر را برای صدا و سیما راحت می توانم بکار ببرم. لَا یُنَامُ عَنْکُمْ وَ أَنْتُمْ فِی غَفْلَهٍ  آنها شبانه روزی هستند و خواب و آسایش ندارند! واقعا همین گونه است. شما وقتی عملکرد دستگاه های رسانه ای غرب را می بینید واقعا بسیجی! آمده اند پای کار. در همه عرصه ها همه مبانی شما را هدف گرفته اند و درحال تلاشند و سنت عالم هم بر این نیست که اگر کسی تلاش کرد، ‌نتیجه اش را نبیند! نظام اسباب و علل در عالم دراختیار همه است. این به نظرم بحث مهمی است که باید جدی گرفته شود. 
 
عمده دستگاه های فرهنگی کشور :غیر انقلابی و بیرون از اولویت ها 
 
در حال حاضر عمده دستگاه های فرهنگی کشور غیر انقلابی و بیرون از اولویت های کشور عمل می کنند. چه کار می توانستند بکنند و چه کار کردند؟ آن بحثی که من در جشن حافظان جمهوریت گفتم این است که حلقه مفقوده ما در این بخش کار فرهنگی  با مخاطب عام است. ما می گوییم حرف های ما حرفهای روشن و دلپذیری است ولی باید برایش وقت بگذاریم و کار کنیم. نمی شود که آن طرف صد برابر ما کار کند و ما این طرف دستگاه های معظم فرهنگی داشته باشیم ولی اولویت ها را نگاه نکنند بعد انتظار داشته باشیم  هیچ اتفاقی نیفتد. اشکال از مردم نیست. اشکال ازمن و شماست. چه ورودی دادیم که چه خروجی می خواهیم؟
 
چند روز پیش ۲۵ امین سالگرد شهدای ایرباس بود. یک مثال می زنم که بحث عینی بشود و انتزاعی نشود. ما در مجموعه خودمان در چند سال گذشته تلاش کردیم هر سال به اندازه توان خودمان این واقعه را زنده نگه داریم. ۲۵ سال از این واقعه گذشته است هنوز یک کتاب راجع به این فاجعه  منتشر نشده است! هنوز عکس شهدایش را نداریم! به بنیاد حفظ آثار و بنیاد شهید مراجعه و پیگیری کردیم. می گوییم مگر ۲۹۰ نفر اسم هایشان وجود ندارد؟ چرا بعد از ۲۵ سال یکی حتی عکس های این ها را در نیاورده است؟۶۰ کودک در این پرواز بوده اند! ۲۹۰ نفر را کشته اند و بدتر از آن دو سال بعد به کاپیتان ناو وینسنز مدال افتخار داده اند، توی پرانتز هم نوشته اند :"به خاطر عملکرد بسیار شایسته شما در ناو وینزنس!"
 اگر ما این کار را علیه آمریکا کرده بودیم، آنها چکار می کردند؟ بعد در خود کشور ما بعضی اصلاً ازاین واقعه اطلاع ندارند. ۱۲ تیر اصلا یک واژه نا آشنا است. ۲۹۰ نفر را می کشند و به کاپیتان ناو هم مدال  می دهند. 
با یکی ازمسؤولان تماس گرفتم که فقط مجوز برپایی یک نمایشگاه در چهار راه ولی عصر را بدهند با هزینه خودمان. اما به نتیجه نرسید. روز آخر مسئولش به من گفت: فردا بچه ها بیایند سفارش می کنم کارت را راه بیاندازند! من گفتم: ببین! من پایان کار که  از شهرداری نیامده ام بگیرم ! یک جوری داری حرف می زنی که انگار من یک کار شخصی دارم! دنبال پارتی هم نیستم که این جوری داری سر من منت می گذاری! تو حداقل می توانی این عکسها را تبدیل به ۴ تا بیل برد بکنی در سطح شهر بزنی! حالا نمی گویم چرا فیلم سینمایی و سریال و. .. اش را نساخته ایم؟ بماند! 
همین جوری می شود که رژیمی که این همه جنایت کرده است در حق این ملت. با این وقاحت هنوز در فضای بین المللی علیه ما حرف می زند. در حالی که این ظرفیتی است که شما می توانید در فضای بین المللی علیه آمریکا حرف بزنید. این فقط یک نمونه است که دستگاه های فرهنگی جمهوری اسلامی علیرغم پول و امکانات بی حسابش هنوز غیر انقلابی و خارج از اولویت های اصلی نظام عمل می کنند. باید برای این بخش یک فکر اساسی کرد و به طور جدی مطالبه کرد! من خودم با دفتر آقای ضرغامی چند بار تماس گرفتم و گفتم: شما خودتان که کاری نکرده اید، لااقل کارهای بچه ها را پوشش دهید – در بندر عباس، در تبریز، در شهر ری و. .. بچه ها کار کردند – حداقل یک دقیقه از این ها گزارش تهیه کنید، این همه از مسابقات هندوانه خوری و ماست خوری مطلب پخش می کنید حداقل یک دقیقه هم از این کار گزارش بگیرید،…اما خبری نشد.
واقعا ما حرف داریم برای گفتن و ظرفیت داریم برای کار فرهنگی و تبلیغی و رسانه ای و هنری و 
ولی این مدیریت ها و دستگاهها   با این وضعیت فشل و لخت  نظام را در جنگ نرم زمین گیر خواهند کرد….. 
 
۳- موضع ما نسبت به گروهها و احزاب و فضای سیاسی کشور
بحث بعدی موضع ما نسبت به فضای سیاسی کشور و گروهها و جناحها و باندهای سیاسی موجود در کشور است. این مطلب یک بحث مفصلی را می طلبد.
در انتخابات این بار اگر برداشت مطلوب انجام نشده است کاشت و داشت جدی اتفاق افتاده است. ظهور یک جریان مستقل فرهنگی اخلاقی اجتماعی که ادامه اش البته لوازمی و ظرایفی دارد.
 بخشی از حملاتی که  به این جریان صورت می گیرد ناظر به گذشته  و انتخابات نیست بلکه ناظر به آینده است. از ترس این است که اگر این جماعت حزب اللهی که آمده اند توی صحنه و ظرفیتشان آزاد شده است اگر بخواهند با همین مبانی در صحنه بمانند این ها خطرناکند. اینها که سیستم هلو – لولو رویشان جواب نمی دهد خطرناکند. اینهایی که نمی شود جو گیرشان کرد و مجبورشان کرد  به عمل سیاسی تحت هیجان؛ اینها خطرناکند. اینها ممکن است صورت بندی سیاسی اجتماعی موجود را به هم بریزند. نباید یک جریان اجتماعی فرهنگی سیاسی مستقل ولایی در کشور ظهور پیدا بکند. بله برای خیلیها خطرناک است. 
برای شکل گیری این جریان و استمرار  و توانمندتر شدنش به کارهای خیلی خاص و برنامه ریزیهای آن چنانی  هم نیازی نیست. بیشتر از همه باید نرم افزارش سالم بماند و ویروسی نشود. باید مبانی بینشی و منشی، مبانی سیاسی و اخلاقی خودش را دقیقتر و ظریفتر فهم بکند و براساس آن عمل کند و فعال باشد. ان شاالله در ادامه مسیر همه دوستان و برادرانی که با انگیزه های مخلصانه وارد این جریان شدند هر کس به فراخور حال خودش کمک خواهد کرد به شکل گیری و تقویت این جریان.
 
جبهه فرهنگی و  حماسه اقتصادی
بحث اخر هم همه یادمان رفته است  امسال سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی بود. بحث حماسه اقتصادی که آقا مطرح کردند روی زمین است. این می تواند اولویت عملیاتی باشد. در حماسه اقتصادی دولت یک نقشی دارد ما هم به عنوان فعالان فرهنگی و سیاسی وظیفه داریم این مطالبه را به طور جدی و موثر انجام بدهیم.
خود مردم نقش جدی دارند به خصوص در حوزه فرهنگ اقتصادی باید یک کار جدی انجام دهیم. بالاخره نسبت جبهه فرهنگی انقلاب با حماسه اقتصادی چیست؟ اینها را اتاق فکرهای کوچک و بزرگی که در کشور وجود دارد باید طراحی کنند و ما به یک سازماندهی  اجتماعی فرهنگی  برای حماسه اقتصادی باید فکر کنیم و این توانش هست؛حتی اگر خیلیها همراهی نکنند. این یک دستور کار جدی و ضروری برای کشور هست که ورود در این و جدی گرفتنش به فعال شدن ظرفیتها و ایجاد شور و نشاط در بین فعالان فرهنگی اجتماعی حزب اللهی هم خیلی کمک خواهد کرد.