یادداشت:

انقلاب کاست‌ها!

جایی سخنی از میشل فوکو خوانده بودم. گفته بود: انقلاب ایران، انقلاب نوار کاستی است.


جایی سخنی از میشل فوکو خوانده بودم. گفته بود: انقلاب ایران، انقلاب نوار کاستی است.

رفتم توی فکر اما جوابی برای حرفش پیدا نکردم. چون این طرف هیچ منبع مکتوب ملموسی نبود که بشود ادعای فوکو را در این زمان اثبات کرد.


سال ۹۹ معنای حرف فوکو را بعد از آشنایی با حاج محمود ذات عجم کاملا درک کردم. کار حاج محمود دقیقا همین بود. صدور انقلاب به وسیله تکثیر نوار کاست.
حاج محمود متولد دزفول است و ایام نوجوانی برای کار به اهواز می‌آید. توی دزفول اصلا مدرسه نرفته بود. اهواز هم قدری شبانه می‌خواند تا الفبای اولیه را یاد بگیرد.
از یکی نفرت داشت و از یکی نفر خوشش می‌آمد. همین باعث شد که بر علیه شاه و به نفع امام کاری کند. نوارهای سخنرانی امام را گیر می‌آورد و مخفیانه تکثیر می‌کرد؛ بعد می‌رساند به چند نوجوان که اطراف حسینیه اعظم پخش کنند.
حسینیه اعظم قبل از انقلاب محل تجمع مردم و مکان برگزاری اکثر سخنرانی‌ها بود.
حاج محمود نکات امنیتی هم به بچه‌ها می‌گفت تا هیچ وقت خودش و بچه‌ها گیر نیفتند و کار متوقف نشود. خودش می‌دانست اگر گیر بیفتد تکه بزرگه‌اش گوشش است ولی حتی بعد از ۴ ماه زندانی شدن به جرم برگذاری تظاهرات هم باز تکثیر را متوقف نکرد.
هر جا هم که یاران امام سخنرانی داشتند حاج محمود با ضبط صوتش برای ضبط جلسه آنجا بود. فردای سخنرانی هم هر کس نوار جلسه را می‌خواست حاج محمود سریع‌وسیر تکثیر کرده بود. ‌
خودش می‌دانست چطور انقلاب را صادر کند. لابه‌لای همه نوارهای قرآن و نوحه صحبت‌های امام را می‌گنجاند تا به گوش همه برسد.
دو سال پای حرف‌های حاج محمود نشستم و از انقلاب کاست‌ها شنیدم.
حاج محمود ایام جنگ هم کار را ادامه داد و این بار با نوارهایش به روحیه مردم و رزمندگان و خانواده شهدا کمک کرد.
حالا که بازنشسته شده هیچ چیزی جز گل دوست ندارد. به قول خودش هر جا گل ببیند آن‌ها را می‌دزدد و راهی باغچه‌اش می کند.

پ.ن۱: فرقی نمی‌کند توی چه کاری و چه لباسی باشی و چقدر سواد داشته باشی. مهم این است سر بزنگاه با جان و مالت چطور حضور داشته باشی و جهاد کنی.

پ.ن۲: ارزش هر انسان به حرکتی است که در تاریخ ایجاد می‌کند. (امام موسی صدر)