نوجوان شهیدی که مسجدش خاری بود در چشم منافقین

هيات همرزمان شهدا اين هفته ميهمان خانواده شهيد رضا نيك فرجام بود.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عروج؛ هیات همرزمان شهدا این هفته میهمان خانواده شهید رضا نیک فرجام بود.

شهیدی ۱۶ ساله که از بچه ی مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) اهواز بوده. مسجدی که شهدای زیادی را از ابتدای انقلاب تقدیم اسلام نموده و به گفته حاج ابراهیم زبیدی همیشه خاری در چشم منافقین و دشمنان انقلاب بوده است.

زبیدی در ابتدای این جلسه دقایقی در رابطه با مبحث "جنگی که بود و جنگی که هست" سخن گفت و افزود شهدا مردانی بودند که در زمان هجوم همه جانبه استکبار جهانی به کشور ، اسلام را یاری کرده و با ایستادگی خود به وظیفه خود عمل نمودند. و ما امروز مواجه هستیم با حمله به ذهن ها ، اعتقادات و افکارمان ، و می بایست در برابر این مکر دشمن بایستیم و به وظیفه خود عمل نمائیم.

در ادامه آقای هوشمند از رزمندگان دوران دفاع مقدس که مدت زیادی را در مسجد و جبهه در کنار شهید نیک فرجام بوده ، خاطراتی را از شهید بازگو نمود.

وی به سن پایین شهید اشاره کرد و از اصرار بسیار وی برای اعزام به جبهه و حتی پاره کردن دکمه های پیراهن خود توسط شهید بر اثر التماس و کشیدن های بسیار گفت.

هوشمند افزود؛ در ابتدای انقلاب مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) توسط منافقین کوردل با بمب ساعتی منفجر شد و شهید رضا نیک فرجام که در آن زمان مسئول اسلحه خانه مسجد بود ، از چند ناحیه شکم مجروح شد و تا مرز شهادت پیش رفت و مدتی را در بیمارستان بقیه الله ( عچ) تهران بستری شد. او زمانی که در بیمارستان بود در پاسخ به مادرش که آرزوی وی را جویا شده بود گفته بود که دوست دارم مرا به مسجد ببرید تا روی خرابه های آن بستری شوم.

شهید نیک فرجام پس از ترخیص از بیمارستان اصرار زیادی برای اجازه اعزام به جبهه می کرد و با مخالفت مسئولین قرار می گرفت. آنها برای او شرط گذاشتند که اگر اجازه می خواهد باید ۲۰ دیوار را برای شعار نویسی رنگ آمیزی کند. و او با جدیت تمام پیگیر این کار شد و در مدت کوتاهی آن را به انجام رساند و جواز اعزام به جبهه را گرفت.

پس از اعزام به جبهه او ساقی رزمندگان شد و هنگامی که رفته بود آب برای همسنگران بیاورد با انفجار گلوله ۶۰ نقش بر زمین شد و در تاریخ ۱۳۶۱/۵/۲۲ در عملیات رمضان و منطقه عملیاتی کوشک به درجه رفیع شهادت رسید.

در پایان برادر کوچک شهید نیک فرجام ضمن خیرمقدم و خوش آمد گویی به میهمانان شهدا خاطره ی جالبی را بیان نمود که به شرح ذیل است:

مدتی پیش پیامکی را از یک شماره ناشناس به کد ۹۱۷ دریافت نمودم که از فضائل امام حسین (علیه السلام) می گفت. چون پیش شماره خوزستانی نبود احتمال را بر خطای ارسال کننده گذاشتم و توجهی ننمودم. اما پس از آن پیامک دیگری از همان شماره ارسال شد که این بار از فضائل حضرت عباس (علیه السلام) می گفت. این بار در پاسخ به پیام از ارسال کننده خواستم تا خود را معرفی کند که در پاسخ نوشت: (رضا نیک فرجام)

بسیار تعجب کردم و سپس با او تماس گرفتم. آن شخص خود را رضا نیک فرجام معرفی کرد و گفت که در شیراز کار می کند و هنرمند و خواننده است. علت پیامک ها را از او جویا شدم و توضیح داد که: مدتی پیش نام خود را در گوگل جستجو می کردم که ناگهان با عکس جوانی با عنوان شهید رضا نیک فرجام روبرو شدم. ابتدا گمان کردم که دوستانم با من شوخی می کنند اما پس از بررسی بیشتر از وجود شهید نیک فرجام اهوازی مطلع شدم. زمانی که به سایت مسجد حضرت ابوالفضل (علیه السلام) مراجعه کردم چیزی دیدم که برایم باورکردنی نبود. سال شهادت شهید مصادف بود با سال تولد من ، و ماه شهادت وی برابر بود با ماه تولد من و حتی روز شهادت تقریبا همزمان با روز تولد من.

من فرزند شهید هستم و پدرم جانش را در جنگ تحمیلی تقدیم اسلام نموده. زمانی که من وصیت نامه شهید نیک فرجام را مطالعه نمودم در آن چیزی دیدم که قابل باور نبود. شهید رضا نیک فرجام در انتهای وصیت نامه یک بیت شعر نوشته بود که دقیقا همان بیت در انتهای زندگی نامه پدر شهید من آمده و اکنون بروی سنگ مزار شهید رضا نیک فرجام هک شده است.

پس از آن با مسئول سایت مسجد تماس گرفتم و از او خواهش کردم تا شماره خانواده شهید را به من بدهد و این گونه شد که به شما پیام دادم.

شعر وصیت نامه شهید رضا نیک فرجام:

اگر باشد قرار آخربمیرم                             نمی خواهم که در بستر بمیرم

 

پس از ذکر این خاطره برادر شهید آلبوم تصاویر شهید را آورد و دقایقی زندگی مصور آن شهید نوجوان را مشاهده نمودیم.

در پایان برادر آرامی هدیه کوچکی را به همراه پرچم آستان قدس رضوی به خانواده شهید نیک فرجام اهدا نمود.