شهید محمد حسن‌ مرادی پور

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عروج؛ "محمد حسن" از فرزندان گهواره نشین امام روح الله (ره) بود که در شهریور سال ۱۳۴۲ پلک نگاهش به آسمان هستی دوخته شد و هم پای دیگر نوجوانان و جوانان شهر اندیمشک با مشت های کوچک اما گره کرده خویش سایه سیاه ستمشاهی را به لرزه درآورد…او بعدها به […]

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی عروج؛

"محمد حسن" از فرزندان گهواره نشین امام روح الله (ره) بود که در شهریور سال ۱۳۴۲ پلک نگاهش به آسمان هستی دوخته شد و هم پای دیگر نوجوانان و جوانان شهر اندیمشک با مشت های کوچک اما گره کرده خویش سایه سیاه ستمشاهی را به لرزه درآورد…او بعدها به فرمان عارف مهربان جماران راهی جبهه های نور شد و با وجود تحصیل در رشته پزشکی حضور در کلاس عاشقی را برگزید و در بهمن سال۱۳۶۱ از دشت سیراب  شهادت خوزستان راهی آسمان سبز  وصال شد ودر تاریخ‌  18/11/61 در عملیات خیبر به شهدت رسید  و پیکر مهتاب وش او پس از سالها و در میان سرشک دیدگان بازماندگان به خاک سرده شد….او برادر "شیخ مرادی" روحانی قدیمی شهر است که در سایه سار این شیخ  با صفا روزهایی را در مسجد امام جعفر صادق(ع) اندیمشک به سجده عشق گذراند.

وصیتنامه شهید محمد حسن‌ مرادی پور 

 ان‌ الله‌ اشتری‌ من‌ المومنین‌ انفسهم‌ و اموالهم‌ بان‌ لهم‌ الجنه‌ .

 بدرستیکه‌ خدا مشتری‌ جان‌ و مال‌ مومنین‌ است‌ به‌ بهای‌ بهشت‌ .

 جنگ‌ ، جنگ‌ است‌ و عزت‌ و شرف‌ ما در گرو همین‌ مبارزات‌ (امام‌ خمینی).

 با سلام‌ به‌ امام‌ عزیزمان‌ که‌ همه‌ چیزمان‌ از اوست‌ و با درود بر شهیدانمان‌ که‌ آبیاری‌ کننده‌ درخت‌ خونهای‌ انقلابند که‌ باز همه‌ چیزمان‌ از آنهاست‌ و با درود بر امت‌ قهرمان‌ و شهید پرور که‌ با آگاهی‌ دنباله‌ رو امام‌ و گوش‌ به‌ فرمان‌ امامند . امام‌ امت‌ حجت‌ را بر ما تمام‌ نمودند و گفتند مقتضی‌ اسلام‌ و میهن‌ است‌ که‌ به‌ جبهه بشتابید که‌ فردا دیر خواهد شد ما به‌ جبهه‌ آمدیم‌ که‌ تا توانسته‌ باشیم‌ لااقل‌ این سخن‌ اماممان‌ را گوش کرده‌ باشیم‌ به‌ جبهه‌ آمده‌ ایم‌ تا با نبردی‌ سخت‌ به‌ دشمنان‌ بفهمانیم‌ قدرت‌ اسلام‌ را ، قدرت‌ مسلمان‌ و مؤمن‌ را. بار خدایا ، با توکل‌ به‌ تو حرکت‌ نموده‌ ایم‌ و چون‌ به‌ امید و توکل‌ تو حرکت‌ کرده‌ ایم‌ ، میدانیم‌ که‌ پیروزی‌ با ماست‌ .امام‌ عزیز دعای‌ شما بدرقه‌ راهمان‌ باشد که‌ پشتوانه‌ راهمان‌ است‌ . خدایا هر چه که‌ رضای‌ تو در آن‌ است‌ مرا آنگونه‌ بگردان‌ . اما خدایا این‌ را به‌ عنوان‌ نعمت‌ از تو می‌ خواهم‌ که‌ اگر لیاقت‌ لقاء تو را دارم‌ شهادت‌ این‌ سعادت‌ ابدی‌ را نصیب‌ من‌ گردان‌ که‌ گناهانم‌ بسیار است‌ و تنها رحمت تو است‌ که‌ شاید مرا از عذابهای‌ دردناک‌ برهاند و شاید با ریختن‌ خونم‌ در راه‌ تو باشد که‌ گناهانم‌ ریخته‌ شود . آمین‌ یا رب‌ العالمین‌. بار خدایا ما به‌ جبهه‌ نیامده‌ ایم‌ که‌ برای‌ خاک‌ بجنگیم‌ چون‌ عاقبت‌ خاک‌ ما را می بلعد و برای‌ آب‌ نمی‌ جنگیم  چون‌ همیشه‌ باران‌ می‌ بارد ،برای‌ آن‌ به‌ جبهه‌ وجنگ‌ آمده ایم‌ که‌ پیغمبردرخندق‌ و احد جنگید ، برای‌ آن‌ می‌ جنگیم‌ که‌ علی‌ (ع‌) در جنگ‌ خوارج‌ و نهروان‌ و صفین‌ جنگید برای‌ آن‌ می‌ جنگیم‌ که‌ حسین‌ (ع‌) در کربلا جنگید . مردم‌ عزیز من‌ خیلی‌ کوچکتر وضعیف‌ تر از شما بزرگان‌ هستم‌ که‌ بخواهم‌ راهنمائی‌ یا دستوری‌ بدهم‌ ولی‌ به  عنوان‌ یکی‌ از فرزندان‌ شما که‌ شاید لطف‌ خدا شامل‌ حالش‌ شده باشد و شهید گردیده‌ قبل‌ از شهادتش‌ می‌ خواهد چند جمله‌ ای‌ که‌ به‌ آنها رسیده‌ و آنها را لمس‌ کرده‌ را که‌ خود نتوانسته‌ است‌ به‌ نحو احسن‌ انجام‌ دهد بازگونمایم‌ .

 1-بیائیم‌ ایمانمان‌ را محکم‌ کنیم‌ تقوا را نصب‌ العین خود قرار دهیم‌ و قلب‌ خود را پاک‌ و سلیم‌ گردانیم‌ که‌ خدا در قلب‌ پاک‌ یافت‌ می‌ شود .ایمان‌ در قلب‌ پاک‌ یافت‌ می‌ شود هر عملی‌ که‌ می‌ خواهیم‌ انجام‌ بدهیم‌ خدا را در آن‌ مد نظر داشته‌ و رضایت‌ خدا را  در آن‌ جلب‌ کنیم.

 2- از امام‌ عزیز پشتیبانی‌ و فرمانبرداری‌ کنیم‌ و اگر اینکار را نکنیم‌ به‌ عذاب‌ الهی‌ دچار می‌ شویم‌. از ولایت‌ فقیه‌ بقول‌ خود امام‌ پشتیبانی‌ بکنیم‌ تا آسیبی‌ به‌ این‌ مملکت‌ نرسد چون‌ امر او ، امر امام‌ زمان‌ و امر امام‌ زمان‌ امر دیگر ائمه‌ می باشد و امر پیغمبر امر خداست.

 3-جبهه‌ را داشته‌ باشیم‌ که‌ امام‌ حجت‌ را تمام‌ کرده‌ اند و جنگ‌ را مسئله‌ اصلی دانسته‌ و حرکت‌ بسوی‌ جبهه‌ ها را فردا دیر دانسته‌ است‌ .

 با فکر و تدبیر باشیم‌ که‌ نشانه‌ هر مومن‌ و مسلمان‌ است‌ به‌ مسائل‌ سیاسی‌ دنیا وکشور و اطراف‌ خودمان‌ کاملا آگاه‌ باشیم‌ ضد انقلاب‌ را شناخته‌  و سرکوبش‌ کنید .آری‌ دوستانم‌ اگر از دست‌ من‌ ناراحتی‌ داشته‌ باشید مرا به‌ بزرگواری‌ خود ببخشید حق‌ الناس‌ باید بوسیله‌ خود مردم‌ بخشیده‌ شود. واما شما پدر و مادرم‌ و خواهر و برادرانم‌ اگر لطف‌ خدا شامل‌ من‌ شد و شهید گردیدم‌ اصلا برای‌ من‌ ناراحت‌ نشوید چون‌ خدا فرموده‌ من‌ خریدار جان‌ مومنین‌ هستم‌ با بهای بسیار ارجمند و عظیمی‌ چون‌ بهشت‌ دیگر چه‌ سعادتی‌ از این‌ بالاتر می‌ خواستید نصیب‌ فرزند و برادرتان‌ شود و جای‌ دیگر خدا می‌ فرماید من‌ عاشق‌ هر کس‌ شدم‌ او را می‌ کشم و هر کس‌ را که‌ کشتم‌ خونبهایش‌ را خود خواهم‌ داد ، پس‌ دیگر جای‌ ناراحتی‌ نیست‌ . اگر خواستید گریه‌ کنید بر مظلومیت‌ حسین‌ گریه‌ کنید که‌ حسین‌ حتی‌ جنازه‌ اش‌ رامظلومانه‌ خاک‌ کردند و زنش‌ و بچه‌ اهل‌ بیتش‌ را اسیر نمودند ولی‌ ما که‌ بدست‌ شما می‌ رسیم‌ بوسیله‌ مردم‌ که‌ تشییع‌  می‌ شویم‌ . هر وقت‌ خواستید برای‌ من‌ گریه‌ کنید ، علی‌ اکبر حسین‌ را مد نظر داشته‌ باشید که با لبهای‌ خشک‌ جان‌ سپرد . مادر مهربانم‌ میدانم‌ نتوانسته‌ ام‌ حقی‌ که‌ به‌ گردن‌ من‌ داری‌ ادا کنم‌ ولی‌ به‌ بزرگی خودمرا ببخش‌.

 مادر جان‌ : تو را خیلی‌ دوست‌ دارم‌ و خدا را واسلام‌ را و امام‌ را بیشتر خیلی‌ بیشتر .خواهرانم‌ با ایمان‌ باشید که‌ مومن‌ رستگار است‌ و غیر مومن‌ همیشه‌ در خسران‌ وزیان برادرانم‌ : دست‌ از انقلاب‌ بر ندارید و تا آخرین‌ قطره‌ خونتان‌ برای‌ انقلاب‌ اسلامی جان‌ فشانی‌ نمائید .امام‌ را همیشه‌ دعا کنید من‌ چیزی‌ ندارم‌ که‌ بگویم‌ آنها را چه‌ کنید یک‌ دست‌ لباس دارم‌ که‌ به‌ هرکس‌ خواستید بدهید و کتابهای‌ مرا نیز بجائی‌ ببرید که‌ مورد استفاده مومنین‌ قرار گیرند .از همه‌ شما خدا حافظی‌ می‌ کنم‌ (الهم‌ الرزقنا توفیق‌ الشهاده فی‌ سبیلک‌)

 خدایا خدایا تا انقلاب‌ مهدی‌ خینی‌ را نگهدار والسلام – محمد حسن‌ مرادی پور -تاریخ‌ 6 / 5 / 61           

 با تشکر از وبلاک  روشنای صبح مشاهده عکسها