نقد سيد عليرضا شفيعي بر مجموعه شعر حامد صافي

“درنگی بر مه باران”

حامد صافي شاعري است كه دغدغه حوادث روز را دارد و به آن ها عكس العمل نشان مي دهد؛ چه حوادث دنياي اسلام و چه پديده هاي ملي و ميهني. "فاجعه منا" ، "مدافعان حرم" ، "خليج فارس" ،"شهداي غواص" و "فلسطين"

به گزارش عروج؛ سید علیرضا شفیعی شاعر جوان خوزستانی نقدی بر مجموعه شعر دکتر حامد صافی نوشته و در کانال تلگرام خود منتشر کرده است که در ادامه مشاهده می نمائید.

بسم الله الرحمن الرحیم

"درنگی بر مه باران"

بی تردید یکی از مهم ترین رویدادهای ادبی استان خوزستان در این روزها ، چاپ مجموعه شعر"مه باران" اولین دفتر شعر دکتر حامد صافی است. این مجموعه مشتمل بر ۳۶ غزل ،۶ غزل مثنوی ، ۱ چهارپاره و ۱ رباعی است که در ۹۵ صفحه توسط انتشارات رخشید شیراز در موضوعات آیینی ، اجتماعی و عاشقانه به چاپ رسیده است.
در ادامه نکاتی چند در معرفی و نقد این دفتر می آید :

۱-مجموعه " مه باران" یک دفتر موضع مند است که از موضوعات آن میتوان دریافت که در سال "1395" منتشر شده است.یعنی حامد صافی شاعری است که دغدغه حوادث روز را دارد و به آن ها عکس العمل نشان می دهد؛ چه حوادث دنیای اسلام و چه پدیده های ملی و میهنی. "فاجعه منا" ، "مدافعان حرم" ، "خلیج فارس" ،"شهدای غواص" و "فلسطین" شماری از موضوعاتی است که او در دفتر شعرش به آنها پرداخته است.

۲- دکتر حامد صافی تحصیل کرده رشته زبان و ادبیات فارسی است و آشنایی گسترده او با میراث شعر فارسی و علاقه ی عمیقش به شاهنامه فردوسی سبب شده که در ابیات بسیاری به داستان های شاهنامه گوشه چشمی داشته باشد و نگاه حماسی و اساطیری اش بر فضای شعرهایش سایه افکن شود. نکته ای که مخاطب او را وادار می کند که برای فهم شعرهایش ، نیم نگاهی به متون کهن – خصوصا شاهنامه- داشته باشد.

بیت های زیرنمونه هایی از اتصال شعر صافی به ادبیات کهن ایران است :

دنیا برادر هست اما آن برادر که
پیش قدم های برادر ، چاه کن باشد
*
تا کور شود چشم شغادینه ی تهمت
بر اسب تهمتن بزن و بگذر از آتش
*
اگر اسکندر مقدونی افسانه ست ، چشمت هست
خیالت تخت ، جمشید مرا درگیر آتش کرد

۳-بخش عمده ای از شعرهای مجموعه "مه باران" سروده های آیینی حامد صافی است. به نظر نگارنده شعرهای آیینی پر فراز و نشیب است و یکدستی دیگر موضوعات را ندارد. بعضی از آنها مانند غزل های"شمس الشموس"،"خیمه اندوه" و " عشق اولین" سرشار از لطافت و زیبایی است و برخی دیگر مثل شعر "عباس" و "سکوت خدا" یا در الفاظ از قله ی فصاحت و زیبایی پایین می آید و معنای والایی را عرضه نمی کند؛ مثل این بیت :

"سوگند به وفا که ابالفضل نیستی
عباس ! حضرت پدر چیزهای خوب"

و یا از استنادات قرآنی و روایی تهی می شود؛مانند این دو بیت در غزل مثنویِ مهدوی"سکوت خدا " که در آن مضمون پردازی های شاعرانه بر اتکا به آیات و روایات غلبه کرده است:

اما مرا ببخش که من فکر می کنم
وقت ظهور سیصد و چندین نفر کم است

اصلا تو هیچ وقت نیا و بمان عزیز!
از راه دور روی سر ما غزل بریز

۴-از آنجا که بنای این یادداشت بر اختصار است از دیگر نقد و نظرها صرف نظر و شما را در لذت خوانش این غزل رضوی از مجموعه " مه باران" شریک می کنم:

فرشته از وسط صحن قدس آمد گفت:
از این به بعد به اینجا بهشت باید گفت

حکیم توس اگر سر برآورد از خاک
حماسه ی حرمت را نمی تواند گفت

خدا نخواست به شک مبتلا شود آدم
به کعبه ای که شما ساختید گنبد گفت

لبالب است خراسان از آفتاب شهود
طلوع کردی و صحرا به توس مشهد گفت

چقدر شمس برای تو مولوی شده است
پس این چنین به تو شمس الشموس باید گفت.

پایان

سید علیرضا شفیعی